تاج ستان. [ س َ/ س ِ ] ( نف مرکب ) گیرنده تاج از شاهان. سلب کننده ٔتاج و تخت. || پادشاه پیروز. شاه فاتح. غالب || شاهنشاه. پادشاه بزرگ : خسرو اقلیم بخش ، تاج ستان ملوک رستم خورشیدرخش ، مالک جان ملوک.خاقانی.اقلیم بخش و تاج ستان ملوک عصر شاهی که عید عصر ملوک است مخبرش.خاقانی.گرچه به شمشیر صلابت پذیر تاج ستان آمدی و تخت گیر.نظامی.
معنی کلمه تاج ستان در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- گیرند. تاج از شاهان سلب کنند. تاج وتخت . ۲- پادشاه پیروز سلطان فاتح .
جملاتی از کاربرد کلمه تاج ستان
خود را برهان از اینکه دستار نهی دستار بده عوض ستان تاج شهی