[ویکی فقه] تأثیرپذیری از قرآن. تاثیرپذیری از قرآن، ایجاد زمینه برای اثرپذیری از قرآن می باشد. فراهم کردن عوامل روحی اثرپذیری از قرآن کریم در هنگام تلاوت آن مستحب است. قاری باید به گونه ای قرآن را تلاوت کند که هر مطلبی می خواند و هر اشاره و خطابی که از قرآن بر زبان می راند، در او اثر بگذارد. اگر به آیات کیفر و عذاب رسید، از موجبات آن بر خود بترسد و بر حذر باشد، و اگر به وصف بهشت رسید، شوق پاداش الهی او را به وجد آورد و شادمان شود. [ویکی فقه] تاثیرپذیری از قرآن. تاثیرپذیری از قرآن، ایجاد زمینه برای اثرپذیری از قرآن می باشد. فراهم کردن عوامل روحی اثرپذیری از قرآن کریم در هنگام تلاوت آن مستحب است. قاری باید به گونه ای قرآن را تلاوت کند که هر مطلبی می خواند و هر اشاره و خطابی که از قرآن بر زبان می راند، در او اثر بگذارد. اگر به آیات کیفر و عذاب رسید، از موجبات آن بر خود بترسد و بر حذر باشد، و اگر به وصف بهشت رسید، شوق پاداش الهی او را به وجد آورد و شادمان شود. تاثیرپذیری از قرآن در روایات در روایات آمده است که مؤمنان در پاسخ به جمله «یا ایها الذین آمنوا» بگویند «لبیک». البته بهتر است این لبیک از اعماق قلب و جان باشد.
جملاتی از کاربرد کلمه تاثیرپذیری از قران
تاثیرپذیری از هنر غرب، در دورهٔ شاهنشاهی ماد یا در هر صورت، در طی فتوحات کوروش بزرگ و داریوش بزرگ در سدههای ششم و پنجم پیش از میلاد شروع شد. آثار بجایمانده از این دوران در ناد علی، قندهار، بلخ، طلاتپه، آلتینتپه، و دهانه غلامان یا «زرین»، پایتخت سرزمین باستانی زرنگ (بگفتهٔ کتزیاس) قابل مشاهده است. تأثیر فرهنگ یونانی در این شهرها به دوران فتوحات اسکندر مقدونی در سدهٔ چهارم پیش از میلاد برمیگردد. جانشینان اسکندر در مشرقزمین، یعنی سلوکیان، اشکانیان (پارتها)، یونانیباختریها و ساسانیان در واقع ناقلین واقعی هنر یونانی ایرانی در عصرشان (سدهٔ سوم پ. م - سدهٔ ششم میلادی) بودند و تأثیر هنرشان در معماری (نقشههای شهرها و دژها، ستونها، بناهای شهری و غیره)، تندیسگری (ستونهای شبهکُرینتی، سرستونهای فرتوردار، نقش و نگارهای گُلدار و طومارشکل)، و نگارگری قابل رویت است که در آن عناصر تزئینی در مغارههای سنگی تا حد زیادی مدیون به هنر ساسانی است. کوچیهای (چادرنشینان) اِستِپها، زرگرهای سکایی تأثیریافته از هنر یونانی، و صنعتگران جنوب سیبری و اُردوس هم سنتها و سبکهایشان را به افغانستان انتقال دادند. در سدهٔ اول میلادی، راهبان بودایی منطقهٔ گَنگ در هند، برای نیایشگاهایشان نمادها و نگارههایی آفریدند که بسرعت در منطقه متداول شد. این هنر پیکرنگاری که از سرزمینهای باستانی هند و گنداره الهام گرفته شده بود تا عصر پیدایش اسلام دوام پیدا کرد. (رجوع شود به هنر گنداره)
منبع اصلی درآمد مردمان ساکن این محله بیشتر از طریق فعالیتهای خدماتی، تجاری و کارگاههای صنعتی میباشد. اکنون این محله با جمعیتی بالغ بر سه هزار نفر در بخشهای آموزشی، فرهنگی و خدماتی دارای مدرسه، درمانگاه، مسجد، حسینیه، بانک و کلانتری است. بافت قدیمی این منطقه از نظر کالبدی با تاثیرپذیری از پدیده شهرنشینی تا حدود زیادی در غیاب علم ساماندهی شهری و ناتوانی در بخشهای مدیریتی این منطقه، هویت اولیه خود را از دست داده است.
در دوره معبد دوم که یهودیان در شاهنشاهی هخامنشی زندگی میکردند، یهودیت شدیداً از مزدیسنا اثر گرفت. تاثیرپذیری از اهریمن، خدای شر و تاریکی در دین زرتشت، تصورات یهودیان از شیطان را دستخوش تغییر کرد. در هفتادگانی، ترجمه یونانی تنخ که در دوره معبد دوم انجام شده، کلمه عبری شیطان (با حرف تعریف) موجود در کتب زکریا و ایوب را دیابولوس ترجمه کردهاند. اما همین مترجمان، وقتی شیطان بدون حرف تعریف و خطاب به انسانهایی مثل هدد ادومی و رزون سوری به کار رفته، آن را ترجمه نکرده است و به صورت «ساتان» نوشته شده است.
باستانشناسان لفظ سالتوو-مایاکی را به گستره فرهنگیای میگویند که در قرون وسطی در منطقه استپی دریای سیاه بین دو رود دن و دنیپر شکل یافته بود. این فرهنگ آمیختهای بود از خزر، پچنگ، مجار، تاثیرگذاری اسلاوی، الخ. در سده نهم فرهنگ سالتوو-مایاکی در ارتباط تنگاتنگی با خاقانات خزر قرار داشت و در این زمان میتوان رگههای تاثیرپذیری از خزرها را در این فرهنگ دید.
برای ابراهم چندان راحت نیست که از شروع کار خود و چگونگی تلفیق موسیقی جاز با موسیقی عربی سخن بگوید. به اعتقاد او «خیلی مشکل است که دربارهٔ آنچه بر ما اثر میگذارد صحبت کنیم. چرا که موسیقی در شکلهای مختلف آن، از درون میجوشد و درواقع از آنچه اندوختهایم…». او همچنین دربارهٔ آنچه بر وی اثر گذاشته نیز اینطور میگوید: «من مجذوب سینما بودم، بخصوص سینمای موج نوی فرانسه. در روزهای جوانی بیشتر به سینما میرفتم تا کنسرت…». بر اثر شیفتگیای که همیشه نسبت به سینما، تئاتر، باله و رقص در ابراهم وجود داشته، او همواره به جستوجو در آثار موسیقی همهٔ انواع و سبکهای هنری پرداختهاست تا بتواند بهمرور از طریق تاثیرپذیری از آنها به بیانی پالوده و شخصی و بکر برسد.
این کتاب در نثر مسجع نوشته شده است و در آن موازنه، سجع، تکلف و صنایع لفظی بهکارگیر رفته است. در این کتاب تاثیرپذیری از نثر عربی برای صنایع لفظی دیده میشود. کتاب از جهت شیوه نگارش و پرداخت و هم از لحاظ محتوا و مضامین، مانند مقامهنویسی عربی و مقامات بدیعالزمان همدانی و مقامات الحریری است.
نقوش نمکدانهای افشاری معمولاً انتزاعی و هندسی (ستاره صلیبی، ستاره هشت پر، لوزی، مربع و …) هستند و از نقوش حیوانی، گیاهی و انسانی نیز استفاده میشود. رنگهای قرمز، نارنجی و قهوهای، رنگهای غالب در دستبافتههای ایل افشار کرمان است، در دستبافتههای ایل افشار تاثیرپذیری از آناتولی و آذربایجان و بقیه ایلات ایران مشهوداست
محمد تقی بهار، شعر دماوندیه را در سال ۱۳۰۱ هجری شمسی سرود. در این سال به تحریک بیگانگان، هرج و مرج قلمی و اجتماعی و هتاکیها در مطبوعات و آزار وطن خواهان و سستی کار دولت مرکزی بروز کرده بود. بهار این قصیده را با تاثیرپذیری از این معانی سروده بود.
تاثیرپذیری از هنر غرب، در سدههای ششم و پنجم پیش از میلاد آغاز شد. آثار بجایمانده از این دوران در ناد علی، قندهار، بلخ، طلاتپه، آلتینتپه، و دهانه غلامان یا «زرین»، پایتخت سرزمین باستانی زرنگ (بگفتهٔ کتزیاس) قابل مشاهدهاست. تأثیر فرهنگ یونانی در این شهرها به دوران فتوحات اسکندر مقدونی در سدهٔ چهارم پیش از میلاد برمیگردد. جانشینان اسکندر در مشرقزمین، یعنی سلوکیان، یونانیباختریها در واقع ناقلین واقعی هنر یونانی آسیایی در عصرشان (سدهٔ سوم پ. م - سدهٔ ششم میلادی) بودند و تأثیر هنرشان در معماری (نقشههای شهرها و دژها، ستونها، بناهای شهری و غیره)، تندیسگری (ستونهای شبهکُرینتی، سرستونهای فرتوردار، نقش و نگارهای گُلدار و طومارشکل)، و نگارگری قابل رویت است که در آن عناصر تزئینی در مغارههای بنا گردیده بود. مردمان کوچنشین (چادرنشینان) اِستِپها، زرگرهای سکایی تأثیریافته از هنر یونانی، و صنعتگران جنوب سیبری و اُردوس هم سنتها و سبکهایشان را به افغانستان انتقال دادند. در سدهٔ اول میلادی، راهبان بودایی منطقهٔ گَنگ در هند، برای نیایشگاهایشان نمادها و نگارههایی آفریدند که بهسرعت در منطقه متداول شد. این هنر پیکرنگاری که از سرزمینهای باستانی هند و گندهارا الهام گرفته شده بود تا عصر پیدایش اسلام دوام پیدا کرد. (رجوع شود به هنر گندهارا)