بیش زور. ( ص مرکب ) بسیارزور. بنیرو. قوی. با قوت بسیار : جوانی ببدرقه همراه من بود سپرباز چرخ انداز سلحشور و بیش زور که به ده مرد توانا کمان او را بزه کردندی. ( گلستان ).
معنی کلمه بیش زور در فرهنگ فارسی
بسیار زور . بنیرو ٠ قوی . با قوت بسیار .
جملاتی از کاربرد کلمه بیش زور
چو بر خود ببیند جوان زور بیش کند بیگمان تکیه بر زور خویش