بوی شنیدن. [ ش ِ دَ ] ( مص مرکب ) استشمام رایحه خوب یا بد کردن. ( ناظم الاطباء ). استشمام بوی کردن. حس کردن بوی : و باشد که منفذ بینی گرفته و بسته شود و بوی و گند نشنود. ( ذخیره خوارزمشاهی ). هرکه نشنیده ست روزی بوی عشق گو به شیراز آی و خاک ما ببوی.سعدی.بس پیر مستمند که در گلشن مراد بوی بهشت بشنود و نوجوان شود.سعدی.بوی پیراهن گم کرده خود می شنوم گر بگویم همه گویند ظلالیست قدیم.سعدی.
معنی کلمه بوی شنیدن در فرهنگ فارسی
استشمام رایح. خوب یا بد کردن . استشمام بوی کردن . حس کردن بوی .
جملاتی از کاربرد کلمه بوی شنیدن
داستان از زبان «میرجان» یکی از شخصیتهای محوری رمان روایت میشود. میرجان در زندان است و با شنیدن حکم قطعی مرگ خویش به گذشتهاش میرود. او از زادگاهش «کُندلو» آغاز میکند. کندلو منطقهای دورافتاده در ارزگان جنوبی است. میرجان در «قلعه شیروبیگ» بدنیا آمده و به نو جوانی میرسد. قلعه شیروبیگ با چهار برج نیمه فروریختهاش درست در مقابل «قلعه پنج برجه مندوخان» موقعیت دارد. مندوخان یک ارباب زمیندار است. او شش زن گرفته است با این وجود «کامل خان» آخرین فرزندش با شیر پستان «دردانه» مادر اندر میرجان زنده میماند، زیرا آخرین زن مندوخان حین زایمان مرده است. میرجان و کامل خان در مدرسهای که توسط مولوی تورگل اداره میشود درس میخوانند. بعدها این مدرسه به شعبه ارزگان مدرسه حقانیه ارتقا مییابد. علیرغم آنکه مولوی تورگل اهل ارزگان نیست و از پشاور آمده است اما خیلی زود سررشته امور مردم را بدست میگیرد. او از فراز جابه سنگ قبرستان کندلو خطبه میخواند و زن شربت گل را در ملأ عام اعدام میکند. زیرا گوربز خان که سالها آب تن این زن را بوی کشیده بوده اخیراً توسط شربت گل شوهر این زن کشته شده است.
می توان از ناله صائب شنیدن بوی خون هر چه در دل هست از گفتار پیدا می شود