بنات نعش کبری
معنی کلمه بنات نعش کبری در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه بنات نعش کبری
گردان بنات نعش چو مرغی که سرنگون یکسر به جوی آبخور آید ز آشیان
در یک شب از قبول و ز رد چون بنات نعش گه سرفراز گردی و گاهی نگون شوی
بوده پیش بنات نعش مهین ماه چون نیم حلقهای زرّین
از حلقه هلال و ز شکل بنات نعش بر مرکب جلالش طوق و ستام باد
دیدم بچشم خویش که دستان روزگار همچون بنات نعش پراکندشان ز هم
برو که روز اذا الشمس کورت بینام بنات نعش فلک را بریده موی و مصاب
ز آن فلکی کو بنات نعش همی زاد سعد سعودش سماک نیزه درآورد
نگر که چند شده ست تا بنات نعش شده ست ز بهر چرخ که با او همیشه در کینه ست