بلندپروازی کردن

معنی کلمه بلندپروازی کردن در لغت نامه دهخدا

بلندپروازی کردن. [ ب ُ ل َ پ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) به ارتفاعی دور پریدن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). اوج گرفتن پرنده در آسمان. ( فرهنگ فارسی معین ). بالا برآمدن. ( ناظم الاطباء ). || مقاصدی عالی داشتن. خواستار اموری بیش از حد خود بودن. خواهش مقام و منزلتی بیش از حد خود. بیش از حد خود خواستن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). آرزوی ترقی بسیار داشتن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || بیش از استطاعت خویش دعوی عمل کردن.( یادداشت مرحوم دهخدا ). خودنمایی کردن. خودستایی کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). || هوس کردن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به بلندپرواز و بلندپروازی شود.

معنی کلمه بلندپروازی کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - اوج گرفتن پرنده در آسمان . ۲ - آرزوی ترقی بسیار داشتن. ۳ - خودنمایی کردن خودستایی کردن .

جملاتی از کاربرد کلمه بلندپروازی کردن

اسرائیل می‌تواند محیط راهبردی خود را دگرگون سازد؛ بدین منظور می‌تواند با همکاری ترکیه و اردن، کشور سوریه را ضعیف کند، تحت فشار بگذارد یا حتی به عقب بیندازد. این هدف مهم می‌تواند با تمرکز بر سرنگون کردن صدام حسین در عراق صورت بگیرد؛ سرنگونی صدام یک هدف راهبردی در سیاست اسرائیل است تا با این روش بتواند بلندپروازی‌های سوریه را دفع کند.