بلبل شدن. [ ب ُ ب ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از گویا شدن و بر سر شور آمدن. ( آنندراج ). بسیار سخن گفتن. ( فرهنگ فارسی معین ) : عاشق پرشکوه خاموش از تغافل میشود طوطی از آئینه چون رو دید بلبل میشود.محمدقلی سلیم ( از آنندراج ).سفله را کی میتوان از لاف دولت منع کرد باغبان چون در چمن گل دید بلبل میشود.محمدقلی سلیم ( از آنندراج ).|| عاشق شدن. ( آنندراج ). گرفتار عشق شدن.( ناظم الاطباء ). بلبل گشتن. و رجوع به بلبل گشتن شود. || آشفته شدن. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه بلبل شدن در فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- آشفته شدن.۲- گرفتار عشق شدن . ۳- بسیار سخن گفتن .
جملاتی از کاربرد کلمه بلبل شدن
خون حاوی اکسیژن نیز به علت اکسیده شدن هموگلوبین آن قرمز است. رنگ قرمز اولین رنگی است که به وسیله آب دریا جذب میشود و به این دلیل بسیاری از ماهیها و بیمهرگان دریایی قرمز رنگ در محل زنگی خود سیاه دیده میشوند. زمانی که دربارهٔ رنگآمیزی حیوانات صحبت میشود قرمز معمولاً به رنگهای بین قهوهای و قرمز گفته میشود. در این حالت ممکن از این رنگ برای شرح رنگ پوشش گاو یا سگ استفاده شود. همچنین از این رنگ برای نامگذاری گونههای مختلف حیوانات مانند روباه قرمز، سنجاب قرمز، گوزن قرمز، سینه سرخ، بلبل دم قرمز و … استفاده میشود. به همین ترتیب از این رنگ برای مشخص کردن چیزهای مختلفی که به نوعی با این رنگ در ارتباط هستند مانند خاک سرخ، موی سرخ یا سرخپوست استفاده میشود. زمانی که از این رنگ در مورد گلها استفاده میشود منظور رنگی نزدیک به ارغوانی یا صورتی است.
این انبار گونهای بیمهٔ جهانی برای تضمین بقای انواع گوناگونی از محصولات غذایی در برابر تهدیداتی مانند: بیماری، آفتها، خشکسالی و سایر بلایای طبیعی و گرم شدن کرهٔ زمین محسوب میشود. خزانهٔ جهانی بذر سوالبارد مجموعهٔ منحصربهفردی از گونههای مواد غذایی را از قبیل بادمجان، کاهو، جو، سیب زمینی، ذرت، برنج، گندم، سورگوم و لوبیای چشم بلبلی محافظت میکند. در کنار نگهداری گونههای دانههای کشاورزی در مقابل بلاهای طبیعی میتوان این حفاظت را در مقابل خطاها و آسیبهای انسانی در یک ناحیه در امر کشاورزی نیز گسترش داد تا از نابودی نسل یک گونهٔ غذایی توسط این گونه خطاها در مقیاس جهانی جلوگیری به عمل آورد.
واژه تفت، در اوستا «تفته» به معنی «گرم شده» است. تفت، در فرهنگ معین به معنی گرم شدن، حرارت، گرم یا به معنای سبدی چوبین که در آن میوه جای دهند، آمدهاست. در کتاب غیاثاللغات در مورد واژه تفت آمدهاست: «نام جایی از مضافات یزد و سبدی است که برای نهادن گل و میوه سازند». فرهنگ دهخدا نیز با مفهومی مشابه آورده شدهاست: «سبدی مدور و کم عمق که از ترکه یا برگ سازند و میوه در آن نهاده و سر آن نیز بر ترکه تر برگدار بافته و محکم کنند». با توجه به شرایط جغرافیایی این شهر میتوان گفت: معنای اخیر به نظر میرسد با موقعیت شهر تفت همخوانی بیشتری دارد در نام چهار محلّه از محلّات تفت شامل: باغ گلابدان، باغ گلستان، باغ خندان، باغ مورتین که با پیشوند باغ شروع میشود و محلّات راحت آباد و حوض بلبل نیز مؤیّد مفهوم سبد گل و سبد میوه هستند. میرزا محسن تأثیر تبریزی مثنوی بلندی به نام حُسن اتّفاق، در توصیف تفت دارد که به مفهوم سبد گل و سبد میوه اشاره کردهاست. محمد ابراهیم باستانی پاریزی، تاریخشناس معاصر و نویسنده سرشناس تاریخ که اکثر نوشتههایش دربارهٔ تاریخ کویر ایران است، نام شهر تفت را منسوب به گرمای کویری آن میداند.