معنی کلمه بغچه کش در لغت نامه دهخدا
حاجب درگاه ز دیوان بار
شد بسوی بغچه کش و چتردار.امیرخسرو ( از آنندراج ) ( فرهنگ نظام ).متکا در گله با سندلی این معنی گفت
که تویی بغچه کش و تکیه بمن دارد یار.نظام قاری.
آنگاه من آن بغچه را پيدا كردم و گشودم و در زير آن ، پارچه گلدار را يافتم و براى آن حضرت فرستادم . (303)
ايضا مرحوم سيدتقى مى گفت : شخص عربى براى عرض حاجت و زيارت به حرم حضرت اباالفضل العباس عليه السلام مى آيد و بغچه اى را كه همراه داشته در گوشهاى به زمين مى گذارد و اشاره به گنبد حضرت مى كند و مى گويد: يااباالفضل ، اين امانت من است ، مواظب باش ! پس از زيارت ، وقتى به سراغ بغچه مى آيد، مى بيند بغچه نيست . مى گويد: يا اباالفضل ، آيا اين رسم امانت دارى است در اين زمان ؟! كسى به او مى گويد: شخصى مى خواست بغچه ترا بدزدد، ولى بغچه بلندشد و به سقف چسبيد! نگاه مى كند بغچه را در سقف صحيح و سالم مى بيند. دست دراز مى كند، بغچه از سقف جداشده و دست صاحبش مى رسد.
آن مرد مدنى رفت ، و سپس بازگشت و گفت : حضرت رضا(ع ) مى فرمايد: آن پارچه گلدار در فلان جا و در ميان فلان بغچه است ، و بغچه اش چنين و چنان مى باشد.