[ویکی فقه] بشارت به ابراهیم (قرآن). خداوند در جاهای مختلف بشارتهایی را به مومنان و پیامبران داده است که یکی از آن بشارت داده شدگان حضرت ابراهیم (علیه السلام)می باشد. ← بشارت تولد فرزندی دانا حضرت ابراهیم علیه السّلام پس از بشارت فرزنددار شدن در سن پیری تعجب کردند همچنان که در قرآن هم می فرماید:ونبئهم عن ضیف ابرهیم• قالوا لاتوجل انا نبشرک بغلـم علیم• قال ابشرتمونی علی ان مسنی الکبر فبم تبشرون.و از مهمانان ابراهیم به آنان خبر ده•گفتند مترس که ما تو را به پسری دانا مژده می دهیم•گفت آیا با اینکه مرا پیری فرا رسیده است بشارتم می دهید به چه بشارت می دهید .ولی ابراهیم به خوبی می دانست که از نظر موازین طبیعی تولد چنین فرزندی از او بسیار بعید است ، هر چند در برابر قدرت خدا هیچ چیزی محال نیست ، ولی توجه به موازین عادی و طبیعی تعجب او را برانگیخت ، لذا ((گفت : آیا چنین بشارتی به من میدهید در حالی که من به سن پیری رسیده ام ))؟! (قال ابشرتمونی علی ان مسنی الکبر).((راستی به چه چیز مرا بشارت می دهید))؟ (فبم تبشرون ).آیا به امر و فرمان خدا است این بشارت شما یا از ناحیه خودتان ؟ صریحا بگوئید تا اطمینان بیشتر پیدا کنم !.
جملاتی از کاربرد کلمه بشارت به ابراهیم
(من به سوى جنگ و درگيرى با حسين و بستن راه بر او مى روم اين بشارت به بهشت ،چه معنايى تواند داشت ؟ ...).( 54)
دو خلعت یافت: یکی بشارت به عیسی روح اللَّه «لِأَهَبَ لَکِ غُلاماً زَکِیًّا»
پس از جنگ (بدر) و پيروزى مسلمانان جمعى از يهود گفتند: آن پيامبر امى كه ما وصفاو را در كتاب دينى خود (تورات ) خوانده ايم كه در جنگ مغلوب نمى شود همين پيغمبر است، بعضى ديگر گفتند: عجله و شتاب نكنيد تا نبرد و واقعه ديگرى واقع شود آنگاهقضاوت كنيد، هنگامى كه جنگ احد پيش آمد، و ظاهرا به شكست مسلمانان پايان يافت گفتند:نه ، به خدا سوگند آن پيامبرى كه در كتاب ما بشارت به آن داده شده اين نيست و بهدنبال اين واقعه نه تنها مسلمان نشدند، بلكه بر خشونت و فاصله گرفتن از پيامبر ومسلمانان افزودند، حتى پيمانى را كه با رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) درمورد عدم تعرض داشتند پيش از پايان مدت نقض كردند و شصت نفر سوار به اتفاق كعباشرف به سوى مكه رهسپار شدند و با مشركان براى مبارزه با اسلام هم پيمان گرديدهبه مدينه مراجعت كردند، در اين هنگام آيه فوقنازل شد و پاسخ دندان شكنى به آنها داد كه نتيجه را در پايان كار حساب كنيد وبدانيد بزودى همگى مغلوب خواهيد شد.
1219- از بشارت به خلود كه در پايان آيه آمده معلوم مى شود كه سخن در موردبهشت قيامت است ، نه برزخ ، زيرا برزخ ، بين دنيا و قيامت كبراست و جاى خلود نيست : (ومن ورائهم برزخ الى يوم يبعثون ) (سوره مومنون ، آيه 100).
بیا که رایتِ منصورِ پادشاه رسید نویدِ فتح و بشارت به مِهر و ماه رسید
آنان در طلب ثعلبه به بيابان در آمدند و عاقبت او را يافتند كه با خداى راز و نياز مىكند و طلب عفو مى نمايد. امير المؤ منين عليه السلام ازحال او گريان شد، و بشارت به او دادند كه خداى تو را آمرزيده است !
و كلمه (بشرى ) در داستان ، تفسير و بيان نشده كه آن بشارت چه بوده ، تنها چيزىكه در بين داستان آمده و ميتواند بيانگر اين بشارت باشد مساءله بشارت دادن همسرابراهيم (عليه السلام ) است ، ولى در غير اين مورد يعنى در سوره هاى حجر و ذارياتبشارت به خود ابراهيم آمده ، مساءله اى كه در اينجا مسكوت مانده اين است كه تصريحنكرده كه اين بشارت مربوط به تولد اسحاق بوده و يااسماعيل و يا هر دو، ليكن از ظاهر سياق داستان و زمينه آن بر مى آيد كه مربوط بهتولد اسحاق باشد چون در دو آيه بعد از بشارت به همسر ابراهيم نام اسحاق بردهشده ،
پسر، و بشارت رسيدن او به سنين نوجوانى ، و بشارت به صفت والاى حلم .
به روز شکار تو تیر خدنگ بشارت به صید زبون میبرد
ملک را خواست دادن زآن بشارت به شکر کرد شیرین لب اشارت
فرمود حضرت صادق ، عليه السلام : وقتى كه بيرون آورد خداوند مؤ من را از قبرش ،خارج شود با او مثالى كه پيش پيش او مى رود، هر جا كه آن مؤ من وحشتى از وحشتهاى روزقيامت را ببيند، آن مثال به او گويد: " ترسناك مباش و اندوهناك مشو و بشارت باد تو رابـه سـرور و كـرامـت از خـداى عـزوجـل ." تـا بايستد در محضر حق تعالى ، (پس ) محاسبهفـرمـايـد او را حـسـابـى آسـان و فـرمـان دهـد او را بـه بـهـشـت ، و آنمـثـال پـيش اوست . پس مى گويد به او آن مؤ من : "خداوند رحمت كند تو را، تو خوب كسىبودى كه با من خارج شدى از قبر، و هميشه مرا بشارت به سرور و كرامت از جانب حق دادىتـا آنـكـه ديـدم آنـرا. تـو كـيـسـتـى ؟" مـى گـويـد: "مـن آن سـرورى هـسـتـم كـهداخـل كـردى او را بـر بـرادر مؤ منت در دنيا، خلق فرمود خداى تعالى مرا از آن تا بشارتدهم تو را."
کسی از تو مرا می دهد به وصل بشارت به مژده می دهمش گر کند به دیده اشارت
از حضرت صادق عليه السلام منقول است : هر كه سوره اذا جاء نصر الله را درنمازفريضه يا نافله بخواند، خدا او را برجميع دشمنان نصرت دهد، و چون از قبر بيرونآيد با او نامه اى باشد گويا، و در آن نامه امان از صراط و از آتش جهنم و صداى جهنمبوده باشد، و بر هر چيز كه بگذرد او را بشارت به نيكى دهند تاداخل بهشت شود، و از براى او در دنيا از اسباب خير آن قدر حق تعالى بگشايد كه بهخاطرش خطور نكرده و آرزوى آن نداشته باشد. (454)
شنید از هاتف عشق این بشارت به آب دیده نو کرده طهارت
آنکه بشارت به خودم میدهد دانه یکی هفتصدم میدهد
هیچ میخواره ندارد طمع حور و بهشت این بشارت به من باده پرست آوردند
در مـجـمـع البـيـان گـفته : (اين تعبير از اين جهت است كه كفار هم مانند ديگران لياقت واسـتـعـداد آن را داشـتند كه به سوى بهشت هدايت شوند، خدا هم جز هدايت كارى ندارد، ولىخـود آنـان كـارهايى كردند كه هدايت خدا مبدل به هدايت به سوى دوزخ شود، و اين تعبيرنـظـيـر تعبيرى است كه در آيه (فبشرهم بعذاب اليم پس به عذاب دردناك بشارتشانبـده ) آمـده ، چـون در ايـن آيـه نـيـز خـود كـفـار بـشـارت خـداى رامبدل به بشارت به سوى عذاب كردند).
اينگونه نداهاى تكوينى خدا، به سوى انسان در
مراحل مختلف مرگ و عالم برزخ نيز، با توسّل عارفانه و عاشقانه به حسين عليه
السلام آسان مى گردد، چرا كه از وسايل نجات بخش آن حضرت يكى هم نثار اشك بر او
و دگرگون شدن حال به هنگام به يادآوردن ، سياست ناجوانمردانه رژيم سياهكار اموى
با اوست و از خواصّ اين توسّل آن است كه پيامبر و امامان نور عليهم السلام در آستانه
مرگ بر بالين چنين انسان پاكباخته اى حاضر، و ضمن درود و تحيّت بر او، بشارت به
نجات و فلاح او مى دهند و از اين بشارت به گونه اى
خوشحال و شادمان مى گردد كه اثر شادمانى تا روز رستاخيز در اعماق قلبش موج مى
زند و به واسطه آن همه نداها وخطابهاى تكوينى ، لحظات احتضار و عالم برزخ بر او
آسان مى گردد و اينگونه نجات مى يابد.(390)