بسر تیر رسانیدن
معنی کلمه بسر تیر رسانیدن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه بسر تیر رسانیدن
بنشسته از پا تا بسر تیر و شمشیرت ای آهوی دشت خطا کو حسین من نور عین من
زمین بجوش طراوت که همچو گل بر شاخ شکفته شد بسر تیر غنچه پیکان
در کمین کیست که از آه کند رنجه تنت بسر تیر قضا زلف زره پوشش باد