بستان شیرین

معنی کلمه بستان شیرین در لغت نامه دهخدا

بستان شیرین. [ ب ُ ن ِ ] ( اِ مرکب )نام نواییست از موسیقی. ( برهان ) ( فرهنگ نظام ) ( ناظم الاطباء ). نام نواییست که مطربان زنند. ( لغت فرس اسدی ص 404 و حاشیه نسخه خطی نخجوانی ) ( سروری ). نام نوایی است از موسیقی آن را باغ شیرین نیز خوانند. ( آنندراج ). و رجوع به فرهنگ فارسی معین شود :
گه به بستان اندرون بستان شیرین برکشد
گه به باغ اندر همی باغ سیاوشان زند.رشیدی ( از لغت فرس اسدی ).

معنی کلمه بستان شیرین در فرهنگ فارسی

( اسم ) نوایی است از موسیقی قدیم .

جملاتی از کاربرد کلمه بستان شیرین

سخن بگو و دل از من بیک سخن بستان بیک کرشمه شیرین مرا ز من بستان