بزرگ گشتن

معنی کلمه بزرگ گشتن در لغت نامه دهخدا

بزرگ گشتن. [ ب ُ زُ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) عظیم و کلان گردیدن. || نامور و بلندآوازه گشتن : و نام وی به مردی اندر خراسان بزرگ گشت. ( تاریخ سیستان ).

معنی کلمه بزرگ گشتن در فرهنگ فارسی

عظیم و کن گردیدن یا نامور و بلند آوازه گشتن .

جملاتی از کاربرد کلمه بزرگ گشتن

این پوشش، تکه‌ای بزرگ و دوره‌دوزی شده است که سر تا پای زن را در بر می‌گیرد، مدل‌های متنوعی دارد و چهرهٔ زن در آن پوشیده نیست. در گذشته این پوشش را به‌طور دقیق‌تر، بیشتر، زنان ایرانی در دورهٔ قاجاریه و در بخش‌هایی از افغانستان روی پوشاک خود برای گشتن در جاهای همگانی می‌پوشیده‌اند و امروزه نیز بین زنان و دختران مسلمان ایرانی رواج دارد. این حجاب در جاهای همگانی بیشتر به رنگ سیاه و برای نماز به رنگ سفید است.