برکت باران

معنی کلمه برکت باران در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] برکت باران (قرآن). برکت در أصل بَرْک به معنی سینه شتر میباشد، یعنی شتر سینه خود را به زمین زد، سپس این کلمه به معنی دوام و رشد آمده و برکت در اصطلاح یعنی استقرار خیر از سوی خداوند، در یک چیز. از منظر قرآن کریم، باران بابرکت است و به این مسأله در برخی آیات اشاره شده است.
باران با برکت، باعث رشد و رویش گیاهان، باغات و حبوبات برای تامین روزی انسانها:ونزلنا من السماء ماء مبـرکا فانبتنا به جنت وحب الحصید• والنخل باسقـت لها طـلع نضید• رزقا للعباد واحیینا به بلدة میتا کذلک الخروج. «و از آسمان، آبی پربرکت نازل کردیم، و بوسیله آن باغها و دانه هایی را که درو می کند رویاندیم،• و نخلهای بلندقامت که میوه های متراکم دارند؛• همه اینها برای روزی بخشیدن به بندگان است و بوسیله باران سرزمین مرده را زنده کردیم؛ (آری) زنده شدن مردگان نیز همین گونه است».
علت زنده شدن زمین مرده
نزول باران با برکت، علت زنده شدن زمین مرده:ونزلنا من السماء ماء مبـرکا فانبتنا به جنت وحب الحصید• والنخل باسقـت لها طـلع نضید• رزقا للعباد واحیینا به بلدة میتا کذلک الخروج. «و از آسمان، آبی پربرکت نازل کردیم، و بوسیله آن باغها و دانه هایی را که درو می کند رویاندیم،• و نخلهای بلندقامت که میوه های متراکم دارند؛• همه اینها برای روزی بخشیدن به بندگان است و بوسیله باران سرزمین مرده را زنده کردیم؛ (آری) زنده شدن مردگان نیز همین گونه است».

جملاتی از کاربرد کلمه برکت باران

پس از اقامه نماز، علی بن موسی دعایی خواند و از خداوند نزول برکت و باران را طلب نمود؛ یکی از حضار نقل کرده‌است که پس از اتمام دعای علی بن موسی، ابرها حرکت کرده و رعد و برق پدید آمد و مردم به جنب و جوش آمدند تا قبل از شروع باران به منزل بازگردند. این واقعه سبب شد تا اطرافیانِ مأمون از علی بن موسی به بدی یاد کنند و مأمون نیز نگران افزایش محبوبیت علی بن موسی و تضعیف موقعیت خویش شد. بنابر گزارشی که محمدباقر مجلسی در بحار الانوار نقل می‌کند، پس از نماز باران و بزرگ شدن علی بن موسی در دید مردم، اطرافیان مأمون به علی بن موسی اتهام جادوگری زدند و از او به بدی یاد کردند و به مأمون تذکر دادند که این اتفاقات می‌تواند ضعیف شدن حکومت را در پی داشته‌باشد؛ در نهایت پیشنهاد شد جهت کم کردن محبوبیت و ایجاد تزلزل در مقام وی نزد مردم؛ جلسه‌ای تدارک شود و از بزرگان شهر، قاضیان، سیاستمداران و فرماندهان دعوت شود.
مردم بابل از دوران‌های بسیار قدیم، روز اول سال را، عموماً در اعتدال بهاری (۲۱ مارس) جشن می‌گرفتند. این زمان اول بهار و آغاز فصل نو است، زمانی که طبیعت از خواب زمستانی بیدار می‌شود، در حقیقت آغاز سال نو بود. از لوحه‌ها چنین بر می‌آید که این جشن تقریباً از ۲۳۴۰ سال، پیش از میلاد، شناخته شده بود. عید آغاز سال در بین‌النهرین (بابل و آشور) و همچنین در عیلام در اصل بازگشت ایزدِ شهید شونده، دُموزی بود که معتقدان نظر داشتند او هر ساله می‌میرد و بار دیگر به حیات برمی‌گردد. مرگ او مرگ جهان گیاهان و حیات مجدد او حیات مجدد جهان گیاهی بود. سپس در پی عزاداری‌هایی که برای ایزدِ شهید شونده، مظهر برکت، مظهر زندگی و مرگ جهان گیاهی انجام می‌شد، اشک‌های بسیاری ریخته می‌شد که این اشک‌های ریخته شده نماد باران و نوعی جادوی باران‌آوری و آب بود، در پی این عزاداری و اشک ریختن‌ها بود که ایزدِ به شهادت رفته بار دیگر در روز نوروز زنده می‌شد و زندگی از سر می‌گرفت.
وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً رب العزة جل جلاله خبر میدهد از صنع‌ خویش، و بندگان را دلالت میکند بر وحدانیت خویش، و بر رهیگان منت مینهد برین نعمتهای ریزان و نواختهای بیکران. میگوید: او آن خداوند است که از آسمان آبی فرو فرستاد، یعنی باران که در آن آب هم حیات است و هم برکت و هم طهارت و هم رحمت. حیات آنست که گفت: وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ‌ءٍ حَیٍّ، برکت آنست که گفت: وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَکاً، و طهارت را گفت: وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً، و رحمت را گفت: یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ.
مردم که پیش از این کچیناها را ندیده بودند ترسیدند که شاید بدخواه باشند و تجمع کرده و سلاح به‌دست گرفتند و سعی کردند کچیناها را برانند. کچیناها اما از طریق رقص و آواز برای مردم برکت آوردند و هدایا و غذا و باران همراه آوردند.