برنامه ریزی فرض بنیاد

معنی کلمه برنامه ریزی فرض بنیاد در فرهنگستان زبان و ادب

{assumption-based planning} [آینده پژوهی و آینده نگری] نوعی برنامه ریزی راهبردی که بر شگفتی سازها (wild cards ) استوار است و برای تقویت برنامۀ اصلی به شناسایی فرض ها و موقعیت های شکست و اصلاح نقاط آسیب پذیر می پردازد اختـ . برفاد ABP

جملاتی از کاربرد کلمه برنامه ریزی فرض بنیاد

هیچ چارچوب نظری واحدی یا مجموعه ای از روش‌های عملی وجود ندارد که برنامه ریزی مشارکتی را تشکیل دهد. این یک الگوی گسترده است که شامیبسش ل یک دامنه وسیع از نظریه‌ها و رویکردها می‌شود. به طور کلی، به نظر می رسد که در طول فرآیند برنامه‌ریزی، تخصص فنی را با ترجیحات و دانش اعضای جامعه ادغام می کند.
بلنجینی که سرمربی اصلی تیم ملی والیبال ایتالیاست از این تقسیم بنده اظهار رضایت کرده و گفت: امسال اولویت المپیک بوده و کل برنامه ریزی ها و فعالیت ها حول این رویداد است.