برف سره

معنی کلمه برف سره در فرهنگستان زبان و ادب

{ski} [ورزش] هریک از دو تختۀ باریک و بلندی که برای برف سُری به پا می بندند و طوری طراحی شده است که برای سهولت حرکت بر روی برف علاوه بر جنس مناسب دارای نوک برآمده و انحنا در جلو و عقب لبه های جانبی است متـ . چوب اسکی

جملاتی از کاربرد کلمه برف سره

((عبادت آن جناب (قدس سره ) چنان بود كه هميشه از نصف شب تا طلوع صبح صادق به مسجد خود مى رفت و به مناجات ادعيه و تضرع و زارى و تهجداشتغال داشت و مناجات خمس عشرة را از حفظ مى خواند بر اين روش و شيوه پسنديده استمرار داشت تا اينكه در يكى از آن شب ها شربت شهادت نوشيد. مكرّر درفصل زمستان ديده مى شد كه در پشت بام مسجد خود در حالى كه برف به شدّت مىباريد، در نيمه شب پوستين بر دوش و عمّامه بر سر داشت ومشغول تضرع و مناجات بود و در حالت ايستاده ، دستها را به سوى آسمان بلند مى كردتا برف سراسر قامت مباركش را از سر تا نوك پا سفيدپوش مى كرد.)) (4)