بر کسی بودن

معنی کلمه بر کسی بودن در لغت نامه دهخدا

برکسی بودن. [ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بعهده او بودن. واجب ِ او بودن. بر عهده او بودن :
بر تست پاس خاطر بیچارگان و شکر
بر ما و بر خدای جهان آفرین جزا.سعدی.

معنی کلمه بر کسی بودن در فرهنگ فارسی

بعهده او بودن واجب او بودن .

جملاتی از کاربرد کلمه بر کسی بودن

آب آن را بر کسی که درد سر دارد بنوشانند، خوب می‌شود.
وقتی حال خوف بر کسی وارد شد، با خود نشانه‌هایی همراه دارد؛ از جمله اینکه: شهوت را می‌سوزاند و غفلت را از دل بیرون می‌کند، آمال و آرزوها را کوتاه می‌سازد، در دل اندوه راه می‌یابد.
تو را نیست چون بر کسی هیچ حق به هجوش سیه‌رو مشو چون ورق
شرم بر کسی باد که چنین کاری را بد پندارد.
فرو ماندم از کار این بدگهر به در بر کسی نیست شایسته تر
در زمان حکومت جعفرقلی‌خان در کرمان، اعتراضاتی نسبت به او شد. میرزا مرتضی کرمانی نماینده کرمان در مجلس او را متهم کرد که «پول‌های هنگفتی به نام حق‌الحکومه و به نام راه داری و به نام رشوه ازمردم می‌گیرد، سیزده الی چهارده هزار تومان به عنوان قراسورانی (پلیس راه) و سوار ایالتی می‌گیرد در حالتی که تمام طرق و شوارع کرمان دستخوش اشرار و سارقین فارس است و هیچ قافله‌ای جرأت عبور و مرور ندارد. معذالک هیئت دولت باز دو هزار تومان بر حقوق ایالتی کرمان می‌افزاید». میرزا مرتضی از نخست‌وزیر خواهان برکناری جعفرقلی‌خان شد و گفت: «بختیاری‌ها در هر کجا باشند تعدیات آنها چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد». قوام‌السلطنه نخست‌وزیر در پاسخ میرزا مرتضی گفت: «من از هیچ‌یک از اظهاراتی که ایشان (میرزا مرتضی) اظهار نمودند مسبوق نیستم و سردار اسعد را هم یکی از حکام صالح می‌دانم و تا حال هم هیچ شکایتی از او نرسیده».
به زیر سایهٔ عدل تو آسمان را نیست مجال آنکه کند بر کسی ستمکاری
ماجرایش در برخی منبع‌های تاریخی آمده است. محدث نوری گفته است: داستان مرة بن قیس گرچه در منبع‌های معتبر نیامده است ولی شهرتش نزد شیعیان بسیار است و بر کسی پوشیده نیست. بلکه معجزه‌ای است که به این شهرت رسیده است. فردوسی و سنایی در الهی‌نامه نیز ذکر کرده‌اند. سنایی این را از منقبت‌های مسلّم خوانده است.
وی که علاقه‌اش به محمدرضا پهلوی و «شاه دوستی» اش بر کسی پوشیده نیست، بعد از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، نامش در لیست افرادی بود که تحت تعقیب کمیتهٔ ضربت انقلاب اسلامی قرار داشتند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دولتمردان وقت، بارها وی را به دست داشتن در «ناآرامی‌های شهرهای مختلف ایران» متهم می‌کردند.
بر مهر چرخ و شیوه او اعتماد نیست ای وای بر کسی که شد ایمن ز مکر وی
چون موج، بی قراری ما را کنار نیست رحم است بر کسی که شود همعنان ما
طبیب مردی ظریف بود، گفت: به تازگی هیچ شعری گفته ای که هنوز بر کسی نخوانده باشی؟ گفت: آری! گفت: بخوان! بخواند، باز گفت: بخوان! بخواند، گفت: برخیز که نجات یافتی، این شعر بود که در دل تو گره شده بود و خنکی آن به بیرون سرایت می کرد، چون از دل خود بیرون دادی خلاص یافتی!
رنج را بر کسی دگر انداخت عَلَم مکر و حیله را افراخت
قطعه‌ای از استخوان چانه یک زن ۲۰ ساله که در سال ۱۹۶۸ توسط «تیم باستان‌شناسی پارینه‌سنگی» آکادمی ملی علوم جمهوری آذربایجان تحت رهبری محمدعلی حسینوف در این غار یافت شده، از باستانی‌ترین نمونه‌های پیدا شده اندام انسانی در اوراسیا تلقی می‌گردد. در غار آزوخ نمونه‌هایی از اجاق‌های آتش که در دل زمین کنده شده و با دیواره سنگچین هلالی شکل به ضخامت ۳۰ سانتیمتر محصور گردیده، شناسایی شده‌است. ساکنان دوره‌های جدیدتر آزوخ شکاف‌هایی را بر روی استخوان جمجمه خرس به‌وجود می‌آورده‌اند، که راز آنها بر کسی هویدا نیست. برخی نظریه‌ها و یافته‌های تازه، قدمت پایین‌ترین لایه‌های استقراری غار آزوخ در عمق ۱۴ متری کف هم‌اکنونی تاریخ آن را تا ۱٫۵۰۰٫۰۰۰ سال پیش به عقب می‌برند. اصطلاح «انسان آزوخ» به انسان ساکن در این غار گفته می‌شود.
که گیتی نماند همی بر کسی چو ماند به تن رنج ماند بسی
از آن جهت که محمد، همیشه آیات قرآن که به او وحی می‌شدند را برای تمام مردمان می‌خواند، این سوره را نیز برای مردم خواند و پس از آن دیگر ماجرا بر کسی پوشیده نماند. محمد نزدیک یک ماه از همسران خود دوری کرد و دربارهٔ زندگی زناشویی او حرف‌ها و سخنان زیادی میان مردم پیچید. اما نهایتاً با حفصه و عایشه نیز آشتی کرد و آن‌ها را بخشید. بسیاری از اصحاب محمد در این ماجرا از او دفاع کردند؛ مانند علی بن ابی‌طالب و ابوبکر و عمر بن خطاب.
بیا، که جز تو نظر بر کسی نیفگندم به خشم اگر چه مرا از نظر بیفگندی
با طلوع خورشید «شارل مارتل» و هم پیمان او دوک از سکوت لشکرگاه مسلمانان دچار شگفتی شدند. همین که با احتیاط و ترس جلو آمدند دیدند لشکرگاه خالی از سربازان است و جز عده‌ای مجروح که نتوانسته بودند با لشکر حرکت کنند، کسی باقی نمانده‌است. سربازان فرانسوی همه زخمی‌های مسلمان را از دم تیغ گذراندند و بر کسی ترحم نکردند.
«درواقع، بهتر است که اصلاً بر کسی سروری نکنیم تا اینکه بردگی کسی را بکنیم؛ زیرا بدون سروری کردن هم می‌توان شرافتمندانه زیست، اما در بندگی امکان زیستن نیست.»
ورنه چون ظلم میکنی خود بر کی کنی عدل بر کسی دیگر