بایزید دوری

معنی کلمه بایزید دوری در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بایزیدِ دَوری، کاتب المُلک، خوشنویس و شاعر فارسی گوی قرن دهم می باشد.
فرزند میرنظام و از سادات بود.خود را از فرزندان سلاطین می دانست و عنوان «سلطان» را پیش از نام خود می افزود.اکبرشاه (حکومت: ۹۶۳ـ۱۰۱۴) به او لقب «کاتب الملک» داده بود.در شعر، «دوری» تخلص می کرد.
استاد بایزید دوری
در خوشنویسی شاگرد میرعلی هروی و ملا محمد قاسم بن شادی شاه بود که اوّلی در ۹۳۵ و دوّمی در ۹۶۰ در قید حیات بودند.میرعلی در مرقعات خود او را «فرزند عزتمند» خطاب کرده است.
سرگذشت بایزید دوری
بایزید از هرات به هندوستان رفت و در کتابخانه سلطنتی اکبرشاه استخدام شد.شاید در هندوستانِ آن زمان کسی خط نستعلیق، و شکسته را به خوبی او ننوشته باشد.ملا قاطعی (متوفی ۱۰۲۴)، از خوشنویسان هرات گفته است که دوری خوشنویسی برجسته، بی نظیر و چابکدست، و کیفیت خطش عالی بوده است.خواجه ابراهیم حسین احدی بلوطی لاهوری (متوفی ۱۰۰۱)، نستعلیق نویسِ جوانمرگ روزگار اکبر، یکی از شاگردان او بود.بایزید در ۹۸۵ به زیارت حج رفت و در ۹۸۶ دربازگشت به هندوستان، کشتی او نزدیک بندر سورت به سنگ خورد و درهم شکست و بایزید غرق شد.
اشعار و آثار بایزید دوری
...

جملاتی از کاربرد کلمه بایزید دوری

سلطان بایزید دوم به علت آنکه در آن زمان پیر و فرسوده و در داخل کشور گرفتار عصیان پسر کوچک خود سلیم بود از دشمنی آشکار و اقدام به جنگ با شاه اسماعیل دوری می‌کرد و ناگریز در برابر تهدیدات و تحریکات او بردباری و ملایمت می‌نمود.