بامبول سوار کرد

معنی کلمه بامبول سوار کرد در لغت نامه دهخدا

بامبول سوار کردن. [ س َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) حقه زدن. ( فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ). بامبول درآوردن. شیوه زدن. کلک زدن. رجوع به بامبول و دیگر ترکیبات آن شود.

جملاتی از کاربرد کلمه بامبول سوار کرد

سفر اول تایتانیک اندکی بعد از ظهرِ روز ۱۰ آوریل ۱۹۱۲ هنگامی که تایتانیک در اولین مرحله سفر خود به نیویورک از ساوت‌همپتون خارج شد، آغاز شد. چند ساعت بعد تایتانیک با طی مسیری ۸۰ مایل دریایی (۱۴۸ کیلومتر / ۹۲ مایل) به بندر شربورگ در شمال غربی فرانسه رفت؛ جایی که مسافران را سوار کرد. بندر بعدی تماس که پهلو گرفت کویینزتاون (کوو) در ایرلند بود که حدود ساعت ۱۱:۰۰ صبح روز ۱۱ آوریل به آنجا رسید. کشتی بعد از ظهر آن روز بعد از پذیرفتن مسافر و محموله‌های بیشتر، آنجا را ترک کرد.
اندر کف تو هشت شهنشه کلید ملک وایزد ترا بتوسن دولت سوار کرد
زینب به یزید می‌گوید که به خاطر پیروزی خود خوشحال نباشد. وی آیه ۱۶۹ آل عمران را یادآور می‌شود و تأکید می‌کند که «آنان که در راه خدا کشته شده‌اند، مرده مپندارید، بلکه زندگان جاویدند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند» و شادی یزید با عذاب خداوند پایان خواهد یافت. زینب می‌گوید: «به زودی آن کس که حکومت را برای تو هموار ساخت و تو را بر گرده مسلمین سوار کرد، خواهد دانست که چه کیفر بدی نصیب ظالمان خواهد شد و خواهد فهمید که جایگاه چه کسی بد است و لشکر چه کسی ضعیف تر و ناتوان‌تر است.»
روزی در حین گردش در جنگل به موجودی شبه انسان برخورد که پاهای او شل و دراز بود، به گونه‌ای که نمی‌توانست راه برود. این موجود علیل - یعنی دوال‌پای - از او خواست که او را بر دوش بگیرد و تا خانه‌اش حمل کند. سلیم با توجه به قلب سالم و پاک خود بر او ترحم آورد و بدون این که از طینت پلید این موجود بدنهاد آگاه باشد، او را بر پشت خود سوار کرد و به راه افتاد. دوال پای کم‌کم و به تدریج پاهای دراز و باریک خود را به دور گردن سلیم حلقه کرد و کمی فشار داد و به او اخطار کرد که اگر از دستورهای او سرپیچی کند، او را خفه می‌کند. سلیم نیز وقتی خود را فریب خورده و گرفتار دید، چاره‌ای جز پیروی نداشت.
ناوگان رومی متشکل از ۳۳۰ کشتی جنگی به علاوهٔ تعداد نامشخصی حمل و نقل از اوستیا، حدود ۲۶٬۰۰۰ لژیونر را سوار کرد و روانهٔ سیسیل شد. نقشه آنان این بود که خود را به آفریقا برسانند و به سرزمین مادری کارتاژ، تونس امروزی، هجوم ببرند. کارتاژی‌ها از این نیت رومیان آگاه شدند و برای همین تمامی ۳۵۰ کشتی جنگی که در دسترس بودند را در ساحل جنوبی سیسیل گردآوری و به صف کردند. این نبرد که در مجموع با ۶۸۰ کشتی جنگی و با ۲۹۰٬۰۰۰ خدمه و ناخدا انجام گرفت، شاید بتوان بزرگترین نبرد دریایی تاریخ به لحاظ شمار افراد درگیر به حساب آورد.
قرارشد تروریست‌ها و گروگان‌ها با دو بالگرد نظامی بل یو اچ ۱ به پایگاه هوایی فورستن‌فلدبروک متعلق به ناتو در آن نزدیکی برده‌شوند. در ساعت ۱۰ شب اتوبوس درخواستی عیسی مسافران را سوار کرد و به سوی بالگردها برد. پنج تیرانداز برای کشتن تروریست‌ها در فرودگاه مستقر شده‌بودند: سه نفر بالای برج مراقبت، یکی پشت یکی از خودروهای فرودگاه و دیگری روی زمین و پشت یک برج مخابراتی. گنشر، مرک و شریبر، و همچنین معاون شریبر گئورگ وُلف، عملیات را از برج مراقبت هدایت می‌کردند. به‌نوشتهٔ Cooley، ریو و Groussard، به زِوی زمیر رئیس موساد، و ویکتور کوهِن، از دستیاران ارشد او نیز اجازه داده‌شده‌بود که به عنوان ناظر در برج مراقبت حضور داشته‌باشند.
خواهی نجات هر دو جهان بایدت بدل کامل ولای حیدر دلدل سوار کرد
دولت عنان ملک به دست تو باز داد اقبال بر براق مرادت سوار کرد
عیسی همین به چرخ چهارم نرفته است بسیار ازین پیاده تجرد سوار کرد
جورج قدیس به طور اتفاقی به محل رسید. شاهزاده خانم سعی کرد او را از آنجا دور کند، اما او عهد کرد که بماند. اژدها در حالی که آندو مشغول گفتگو بودند از حوضچه بیرون آمد. جورج علامت صلیب را ساخت و آن را بر اسب سوار کرد، و آن را با طعمه خود به طور جدی زخمی کرد. [الف] او سپس از شاهزاده خواست تا کمربند خود را به سمت او پرتاب کند، جورج آن را دور گردن اژدها انداخت. در این هنگام اژدها مانند یک جانور رام به دنبال شاهزاده حرکت کرد. [ب]
مهندسی آلمانی به اتفاق همسر مهندسش شروع به ساختن این پل کرد و کار را تا مرحلهٔ سوار کردن یکی از هلالی‌ها با موفقیت پیش برد، ولی انگلیسی‌های حاکم بر شرکت نفت، در آن زمان لوازم و ادواتی که در اختیار سازنده پل گذارده بودند از جمله جرثقیلی که با آن هلالی اول را بالا کشیده و مهار کرده بود، پس گرفتند. پس از چندی، سرانجام زن مهندس آلمانی با ابتدایی‌ترین وسایل ممکن آن زمان و به‌کار گرفتن چند دوبه به جای جرثقیل، هلالی دوم را بر اسکلت پل سوار کرد و ساختمان آن را به پایان رسانید و پل را آماده تحویل و بهره‌برداری کرد.
در عمارتگری مرد سوار کرد یکچند به مزدوری کار
آن ترک کج کله چو هوای شکار کرد در یک قبا هزار بلا را سوار کرد
نادر یک گروه هجومی متشکل از 6000 سوار کرد را با هدف جمع آوری اطلاعات و اسیرگیری به منظور بازجویی فرستاد. گروه مهاجم به یک گروه از سپاهیان گورکانی یورش برده و تعدادی را اسیر و به اردوگاه نادر بردند. نادر فرماندهی نیروهای خود را به پسرش مرتضی میرزا سپرد، و با گروه کوچکتری به سمت قلعه قدیمی به نام عظیم آباد در 32 کیلومتری کرنال پیشروی کرد و آن را تسخیر کرد.
و از برای هر شخصی دو پای آفرید مرکب از ران و ساق و قدم، و هر یک به شکلی خاص و ترکیبی مخصوص، تا به هر جا که خواهد حرکت کند و اگر اندکی تغییر در ترکیب یا شکل یا وضع یکی از اینها به هم رسد امر حرکت مختل می گردد و آنها را ستون بدن و مرکب تن قرار داد و تن را بر آنها سوار کرد و همه این عجایب و غرایب را که اندکی از بسیار، و عشری از اعشار عجایب بدن انسان است از قطره ای نطفه خلق کرد در ظلمت رحم و اگر پرده در پیش نمی بود و نظر بر آن می افتاد می دیدی که نقوش و خطوط و رسوم در اعضاء در پی یکدیگر بر آن ظاهر می شوند و نه نقاشی ظاهر و نه قلمی پیداست فسبحانه سبحانه جل شأنه.
در سایهٔ وقار تو، گردون غبار را بر ابرش هوا نتواند سوار کرد
پیریش خر سوار کرد بجبر بر خری لنگ جای او سنجاب