بازپرسی کردن

معنی کلمه بازپرسی کردن در لغت نامه دهخدا

بازپرسی کردن. [ پ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) استنطاق. ( لغات مصوبه فرهنگستان ).

جملاتی از کاربرد کلمه بازپرسی کردن

پس از طی مراحل قضایی، اکنون پرونده در شعبهٔ ۹ بازپرسی ویژهٔ کارکنان دولت در حال سپری کردن روند قانونی خود می‌باشد.
کار کردن همراه پیتر گلیک، فیسک وابستگی روابط متقابل زن و مرد را تجزیه و تحلیل کرد، که منجر به توسعه نظریه جنسیت زدگی دو سویه می‌شود. او همچنین تفاوت‌های جنسیتی را در میزان انتشار و استناد روانشناسان اجتماعی در مجله تأثیرگذار روان‌شناسی یعنی مجله شخصیت و روان‌شناسی اجتماعی بررسی کرد. نویسندگان مرد در این مقاله، مقالات بیشتری ارسال کرده‌اند و از میزان قبولی بالاتری برخوردار بوده‌اند (۱۸٪ در مقابل ۱۴٪). تأثیر زنان همانند مردان بود که از طریق تعداد استنادها در کتابهای درسی و کتابهای دستی اندازه‌گیری می‌شد، بنابراین در هر مقاله منتشر شده زنان بیشتر مورد استناد یا احضار به بازپرسی قرار می‌گرفتند.