باج نامه. [ م َ/ م ِ ] ( اِ مرکب ) باژنامه. نامه خراج : دل او برده باج نامه بحر کف او کرده کارنامه جود.انوری ( از شعوری ج 1 ص 189 ).|| اسباب خانه و خدمت و خدمتگزار و نوکری و جاه و جلال و نخوت و غرور. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه باج نامه در فرهنگ فارسی
نامه خراج
جملاتی از کاربرد کلمه باج نامه
دمستك در سال 314 قمرى به اهالى مناطق ساحلى درياى مديترانه كه در تصرف مسلمانانبود، نامه اى نوشت و از آنان درخواست باج و خراج نمود. مسلمانان وساحل نشينان مديترانه از پرداخت باج به امپراتور روم شرقى امتناع ورزيدند.
آنگران ماه سپتامبر سال ۱۳۷۵ میلادی در نامهای به دوک برابانت، نماینده امپراتور مقدس روم در آلزاس، به تشریح هدف خود پرداخت که شامل پازپسگیری بریسگاو، زونگداو و دوکنشین کوچک فِرِت میشد. در پاسخ به او اطمینان داده شد هیچ دخالتی از جانب امپراتوری در برابر تلاش او در دستیابی به «عدالت» صورت نخواهد گرفت. آنگران همچنین برای اعتباربخشی به کار خود، به ساکنان شهرهای اشتراسبورک و کلمار در آلزاس نوشت هیچ تهدیدی از جانب او متوجه آنها نیست و نمیبایست نگران شودند؛ بلکه یاری او در رسیدن به حقش شوند. به این گویهها پاسخی داده نشد؛ چرا که مزدوران زیر پرچم آنگران از پیش در حال غارت اراضی این دو شهر بودند. در این مدت جهل روستا در زونگداو تاراج و ویران شدند. صومعه فرانسیسکن در تان با خاک یکسان شد. اسقف و حاکمان اشتراسبورک ۳٬۰۰۰ فلورین به مزدوران باج دادند با به این شهر حمله نکنند. در ابتدا سرگردگان مزدوران در تلاش بودند به آشفتگی سامان دهند و برخی تقریباً هر روز تعدادی را دار میزدند. به هر صورت، برای افرادی که پیش از این به بیقانونی خو کرده بودند حتی چنین مجازاتهای شدیدی هم کار گر نبود.
مفوقس پادشاه قبط كه باج گذار امپراطور روم بود و هر ساله مبالغ سنگينى باج وخراج مى داد، نامه پيامبر را دريافت كرد.