باج تپه

معنی کلمه باج تپه در لغت نامه دهخدا

باج تپه. [ ت َپ ْ پ َ ] ( اِخ ) محلی در استرآباد، قرب فوجرد، شغال تپه. ( سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 85 ).

جملاتی از کاربرد کلمه باج تپه

«سعید صراف»، از فرماندهان و سپهسالاران باکالیجار، در اردوی مسعود به صاحب‌دیوانی گرگان پذیرفته شد و در جمع‌آوری باج گرگان کمک نمود. مسعود ۱۰ روز در گرگان به خوشگذرانی و باده‌گساری پرداخت و آنگاه خود در ۱۳ ربیع‌الآخر ۴۲۶ به سوی استرآباد رفت و پسرش، مودود، را همراه چهار هزار سپاهی به سپهسالاری «آلتون‌تاش»، مأمور گردآوری باج و فتح شهرهای اطراف کرد. همچنین «آخرسالار» را با دو هزار سرباز عرب و سه هزار ترک و هندو برای تصرف دَهستان راهی کرد. مسعود در استرآباد، ابتدای مسیری که به ساری می‌رفت و مشرف بر تپه‌ای، اردو بر پا کرد و چند روزی در آنجا خوش گذراند. سپس در ایام نوروز، مصادف با ۲۲ یا ۲۳ ربیع‌الآخر، به سوی ساری حرکت کرده و ۲۷ ربیع‌الآخر این شهر را بگرفت و روز بعد دستور داد «نوشتکین حاجب» و «بوالحی» (یا بوالحسن) قلعه‌ای به نام «گوتوال‌دژ»، که هیچ سلاح و نظامی‌ای در خود نداشت، را در نزدیکی شهر غارت کردند و بقایای دژ را سوزاندند. روز یکم جمادی‌الاول مسعود به سوی آمل رفت و با پیشواز بزرگان آمل مواجه شده و بدون هیچ درگیری وارد شهر شد.
روزنه تیر • برج دیده‌بان • نیم‌برجک • باستیون • Bent entrance • Bergfried • چهارتیغ • دژ • قلعه هم‌مرکز • Cheval de frise • ارگ • دیوار حایل • تخته‌پل • برون‌بارو • مَزغَل • برج دیواری • برج دروازه • تورسنگ • Glacis • Guard tower • Gulyay-gorod • دیوار موقتی • برجک دفاعی • کرملین (Detinets) • L-plan castle • تیرکش دروازه قلعه • خندق • قلعه تپه‌وحصار • Murder-hole • برج پیل • دروازه بالارو • Reduit • Shield wall • باج قلعه • برج‌خانه • برجک پیشکرده • برج دیواری • Ward (Bailey) • برج دیده‌بانی • Yett