ایه 150 سوره اعراف

معنی کلمه ایه 150 سوره اعراف در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] آیه 150 سوره اعراف. وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَیٰ إِلَیٰ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِی مِنْ بَعْدِی ۖ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ ۖ وَأَلْقَی الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ ۚ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَکَادُوا یَقْتُلُونَنِی فَلَا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ
و چون موسی به حال خشم و تأسف به سوی قوم خود بازگشت، به آنان گفت: شما پس از من بسیار بد حفظ الغیب من کردید! آیا در امر خدای خود عجله کردید! و الواح را به زمین انداخت و (از فرط غضب) سر برادرش (هارون) را گرفته به سوی خود می کشید، هارون گفت: ای فرزند مادرم، این قوم مرا خوار و زبون داشتند تا آنجا که نزدیک بود مرا به قتل رسانند، پس تو دشمنان را بر من شاد مگردان و مرا در عداد مردم ستمکار مشمار.
و هنگامی که موسی خشمگین و بسیار اندوهناک به سوی قومش بازگشت، گفت: پس از من بد جانشینانی برایم بودید، آیا بر فرمان پروردگارتان پیشی گرفتید و الواح را افکند و سر برادرش را گرفت او را به سوی خود می کشید. گفت: ای فرزند مادرم! این گروه مرا ناتوان وزبون شمردند، و نزدیک بود مرا به قتل برسانند، پس مرا با مؤاخذه کردنم دشمنْ شاد مکن، و باگروه ستمکاران قرار مده.
و چون موسی، خشمناک و اندوهگین به سوی قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من چه بد جانشینی برای من بودید! آیا بر فرمان پروردگارتان پیشی گرفتید؟ و الواح را افکند و سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود کشید. گفت: « ای فرزند مادرم، این قوم، مرا ناتوان یافتند و چیزی نمانده بود که مرا بکشند؛ پس مرا دشمن شاد مکن و مرا در شمار گروه ستمکاران قرار مده.
چون موسی خشمگین و اندوهناک نزد قوم خود بازگشت، گفت: در غیبت من چه بد جانشینانی بودید. چرا بر فرمان پروردگار خود پیشی گرفتید؟ و الواح را بر زمین افکند، و موی برادرش را گرفت و به سوی خود کشید. هارون گفت: ای پسر مادرم، این قوم مرا زبون یافتند و نزدیک بود که مرا بکشند، مرا دشمنکام مکن و در شمار ستمکاران میاور.
و هنگامی که موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من، بد جانشینانی برایم بودید (و آیین مرا ضایع کردید)! آیا درمورد فرمان پروردگارتان (و تمدید مدّت میعاد او)، عجله نمودید (و زود قضاوت کردید؟!)» سپس الواح را افکند، و سر برادر خود را گرفت (و با عصبانیت) به سوی خود کشید؛ او گفت: «فرزند مادرم! این گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند؛ و نزدیک بود مرا بکشند، پس کاری نکن که دشمنان مرا شماتت کنند و مرا با گروه ستمکاران قرار مده!»
And when Moses returned to his people, angry and grieved, he said, "How wretched is that by which you have replaced me after . Were you impatient over the matter of your Lord?" And he threw down the tablets and seized his brother by his head, pulling him toward him. said, "O son of my mother, indeed the people oppressed me and were about to kill me, so let not the enemies rejoice over me and do not place me among the wrongdoing people."
When Moses came back to his people, angry and grieved, he said: "Evil it is that ye have done in my place in my absence: did ye make haste to bring on the judgment of your Lord?" He put down the tablets, seized his brother by (the hair of) his head, and dragged him to him. Aaron said: "Son of my mother! the people did indeed reckon me as naught, and went near to slaying me! Make not the enemies rejoice over my misfortune, nor count thou me amongst the people of sin."

جملاتی از کاربرد کلمه ایه 150 سوره اعراف

مورد سوم در سوره اعراف است : ((اى آدم ! تو و همسرت در بهشت بمان و هر چه خواستيدبخوريد ولى به اين درخت نزديك نشويد كه از ستمگران خواهيد بود. شيطان آنان راوسوسه كرد تا نقاطى از بدنشان كه بايد پوشيده بماند، آشكار شد و به آنان گفتاينكه خدا شما را از خوردن اين درخت نهى كرده است براى اين است كه اگر خورديد دوفرشته خواهيد شد يا تا ابد جاويد خواهيد ماند و براى آنان قسم ياد كرد كه خيرخواهآنان است . از اين راه آنان را مغرور كرد. همينكه آدم و حوّا از آن درخت چشيدند، نقاط حساسبدنشان آشكار شد و براى پوشاندن آنها از برگ درخت بهشتى استفاده كردند.
(و قلنا اهبطوا بعضكم لبعض عدو) الخ ، از ظاهر سياق بر مى آيد كه خطاب در اينآيه متوجه آدم و همسرش و ابليس همگى است ، ولى در سوره اعراف خطاب را متوجهخصوص ابليس كرد، و فرمود: (فاهبط منها، فما يكون لك ان تتكبر فيها)، الخ و ايناز آن جهت است كه در حقيقت خطاب در آيه مورد بحث ، نظير جمع بين دو خطاب است ، تاآنچه خدا قضائش را رانده حكايت كند، مانند عداوت ميانه ابليس ملعون ، و آن دو و ذريهآنان ، و نيز مانند زندگى كردن آدميان در زمين ، و مردنشان در همانجا، و مبعوث شدنشان ازآنجا.