[ویکی اهل البیت] آیه 105 سوره طه. وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ یَنْسِفُهَا رَبِّی نَسْفًا و (ای رسول) از تو پرسند که کوهها (در روز قیامت) چه می شود؟ جواب ده که خدای من کوهها را چنان از بنیاد برکند که خاک شده و خاکش بر باد دهد. و از تو درباره کوه ها می پرسند، بگو: پروردگارم آنان را ریشه کن می کند و از هم می پاشد. و از تو در باره کوهها می پرسند، بگو: «پروردگارم آنها را ریز ریز خواهد ساخت، تو را از کوه ها می پرسند. بگو: پروردگار من همه را پراکنده می سازد. و از تو درباره کوه ها سؤال می کنند؛ بگو: «پروردگارم آنها را (متلاشی کرده) برباد می دهد! And they ask you about the mountains, so say, "My Lord will blow them away with a blast. They ask thee concerning the Mountains: say, "My Lord will uproot them and scatter them as dust;
جملاتی از کاربرد کلمه ایه 105 سوره طه
163- صحيح بخارى ، در تفسير سوره مائده ، باب و كنت عليهم شهيدا ما دمت فيهمفلما توفيتنى و كتاب الانبياء، باب و اتخذ الله ابراهيم خليلا؛ صحيح ترمذى ، ابوابصفه القيامه ، باب ما جاء فى شاءن الحشر و تفسير سوره طه .
در استدلالهای کلامی میان شیعیان از این روایت استفاده شدهاست تا امتیاز عصمت را برای علی بن ابیطالب قائل شوند. متوسلین به این استدلال معتقدند که محمد در این روایت، تمام امتیازات و فضائل هارون را نسبت به موسی، برای علی بن ابیطالب ثابت کردهاست. در این استدلال با تأکید بر آیاتی از قرآن همچون آیه ۲۹ تا ۳۲ و ۳۶ سوره طه و ۱۴۲ سوره اعراف که تصریح کردهاست موسی، هارون را شریک خود در رسالت قرار داده و جانشین خود بر قومش گذاشتهاست، امتیازات و فضائل موسی را (از جمله عصمت) برای هارون قائل میداند. در دانشنامه کلام اسلامی، منزلتهای «وجوب اطاعت»، «وزارت»، «حمایت»، «محبوبیت» و «برتری بر دیگران» از جمله منزلتهایی عنوان شدهاست که علی به واسطه این روایت برخوردار شدهاست.
نظير اين سخن همان است كه در آيه 50 سوره طه ازقول موسى و هارون مى خوانيم : ربنا الذى اعطىكل شى ء خلقه ثم هدى : (پروردگار ما همان كس است كه به هر موجودى آنچه را لازمهآفرينش او بود داد، و سپس او را در تمام مراحل وجود رهبرى كرد).
بيشتر مفسّران (167)بر آنند كه مراد از طور همان كوه معروف طور، محل مناجات حضرت موسى است كه در سوره تين از آن به طور سينين (168) و در سوره مؤ منون به طور سينا(169) و در سوره طه به وادى مقدّس طوى (170) و در سوره اعراف به الجبل (171) (با الف و لام عهد) تعبير شده است و از آن جا كه در آيات متعددى از قرآن ، از واژه طور همان كوه معروف طور اراده شده است (172)، براساس قانون اطّراد(173) درآ يه مورد بحث نيز بايد همان معنا مراد باشد. از اين رو مراد از آن جنس كوه نيست ؛ چنان كه مراد از جبل در آيه و إ ذ نتقنا الجبل ...(174) چنين است (يعنى الف و لام الجبل الف و لام عهد است )(175).
با اين حال ، در طول شبانه روز بر اثر كارهاى مختلف ممكن است ياد خداوند در انسانكمرنگ شود، براى همين ، خداوند متعال ذكر واجبى را به نام ((نماز)) براى انسان مقرركرده است تا هرچند ساعت يك بار، آدمى فارغ از همه چيز و همه كس ،مشغول ذكر پروردگارش باشد.
پاسخ اين است : اصل خوردن غذا و نوشيدن آبدليل بر گرسنگى و تشنگى نيست ؛ زيرا گرچه در دنيا و هر چيزى كه محكوم به حكمدنياست ، همه لذت هاى خوردن و نوشيدن مسبوق به رنج گرسنگى و تشنگى است ، ولىدر آخرت يا بهشت معنوى ديگر، لذت ها مستمر است و هرگز مسبوق به رنج گرسنگى وتشنگى نخواهد بود. آنچه از آيات سوره طه بر مى آيد دفع امور چهار گانهمزبور است ، نه رفع آن ؛ يعنى اصلا در بهشت حضرت آدم امور ياد شده يافت نمى شد،نه اين كه آن امور با خوردن غذا و نوشيدن آب برطرف مى شد.
با اين كه اين كار از سامرى سرزد (چنانكه آيات سوره طه گواهى مى دهد) ولى اينعمل به قوم موسى (عليه السلام ) نسبت داده شده است ، به خاطر اينكه عده زيادى از آنهاسامرى را در اين كار يارى كردند، و در واقع شريك جرم او بودند، و عده بيشترى بهعمل او راضى شدند