ایه 105 سوره صافات

معنی کلمه ایه 105 سوره صافات در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] آیه 105 سوره صافات. قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا ۚ إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ
تو مأموریت عالم رؤیا را انجام دادی (کارد را از گلویش بردار). ما نیکو کاران را چنین نیکو پاداش می دهیم.
خوابت را تحقق دادی ، به راستی ما نیکوکاران را این گونه پاداش می دهیم
رؤیا را حقیقت بخشیدی! ما نیکوکاران را چنین پاداش می دهیم!
خوابت را به حقیقت پیوستی. و ما نیکوکاران را چنین پاداش می دهیم.
آن رؤیا را تحقق بخشیدی (و به مأموریت خود عمل کردی)!» ما این گونه، نیکوکاران را جزا می دهیم!
You have fulfilled the vision." Indeed, We thus reward the doers of good.
"Thou hast already fulfilled the vision!" - thus indeed do We reward those who do right.

جملاتی از کاربرد کلمه ایه 105 سوره صافات

(استراق سمع ) به معناى خبرگيرى پنهانى است ، مانند كسى كه در گوشه اىپنهان شده گفتگوى محرمانه ديگران را گوش مى دهد. و استراق سمع شيطانها -بطورى كه از آيات سوره صافات بر مى آيد - عبارت از اين است كه در صدد بر آينداز گفتگوى ملائكه خبردار شوند.
داستان ابراهيم (عليه السلام ) در تفسير سوره انعام ، و نيز داستان يعقوب (عليه السلام)، در سوره يوسف ، از همين كتاب گذشت ، و داستان اسحاق هم در تفسير سوره صافات انشاء اللّه خواهد آمد، و به همين جهت ما از انبياى نامبرده در اين آيات ديگر به شرح داستاناين سه بزرگوار نمى پردازيم .
و در مـورد مـشـركان در آيه 30 سوره صافات مى خوانيم كه آنها به مناقشه با يكديگربـرمـى خـيـزنـد و هـر يـك ديگرى را مقصر مى شمرد، اما اغواگران صريحا در پاسخ مىگـويـنـد: (مـا بـر شما سلطه اى نداشتيم شما خود گروهى طغيانگر بوديد) و ما كانلكم علينا من سلطان بل كنتم قوما طاغين .
يكى از جاهايى كه تسبيح حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام گفتن آن وارد است هنگامى كهبه خوابگاه خود رفتى ، سى و چهار بار الله اكبر بگو، و سى و سه بارالحمد لله و سى و سه بار سبحان الله و آية الكرسى و معوذتين راقل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس و ده آيه ازاول سوره صافات و ده آيه از آخر آن را بخوان . (75)
و آيات ديگرى كه در سوره صافات و زخرف و ممتحنه به همين مضامين آمده است .
آيات ديگر نيز كه فقط به شماره آنها اشاره كرده ايد مفاد و مضمونشان در همين حدود است، مثل آيه يازده از سوره صافات (...اِنّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طينٍ لازِبٍ).
در ايـنجا سؤ ال معروفى در كلمات مفسران مطرح شده و آن اينكه از پاره اى از آيات قرآنبـخـوبـى اسـتـفـاده مـى شـود كـه در روز قـيـامـت مـردم از يـكـديـگـر سـؤال مـى كـنـنـد، مـانند آيه 27 سوره صافات كه در مورد مجرمان به هنگامى كه در آستانهدوزخ قـرار مـى گـيـرنـد مـى گـويد: و اقبل بعضهم على بعض يتسائلون : (آنها رو بهيكديگر نموده و سؤ الهاى (سرزنش آميز) از يكديگر مى كنند).

بنا بر اين ، آيه مورد بحث در معناى آيه سوره صافات است كه بعد از ذكر ابراهيم(عليه السّلام ) مى فرمايد: (و تركنا عليه فى الا خرين ) و اين جمله بعد از ذكرجمعى از انبياء (عليهمالسلام ) نيز آمده ، مانند: نوح ، موسى ، هارون و الياس ، و همچنيندر سوره مريم بعد از ذكر زكريا و يحيى و عيسى و ابراهيم و موسى و هارون فرموده :(و جعلنا لهم لسان صدق عليا) بنابر اين مقصود اين است كه دعوت اين بزرگوارانبعد از رفتنشان نيز باقى بماند و خدا رسولانى مانند خود ايشان به اين منظور مبعوث فرمايد.

بر اساس آیاتی از قرآن، محمد علاوه بر بزرگترین معجزه خود، یعنی قرآن، معجزات دیگری را نیز برای اثبات نبوت خویش به کار بسته‌است. از معجزاتی که در قرآن به آنها اشاره شده‌است می‌توان به شق‌القمر (مورد اشاره در آیه ۱ و ۲ سوره قمر)، معراج محمد (مورد اشاره در آیه ۱ سوره اسراء) و مباهله (مورد اشاره در آیه ۶۱ آل عمران) اشاره کرد. علاوه بر آن، قرآن از بهانه‌جویی‌های قوم پیامبر اسلام یاد می‌کند که به انکار معجزات او می‌انجامید. در همین راستا، اعراب جاهلی، محمد را به سحر و جادوگری متهم می‌کردند. در این خصوص در آیه ۱۴ و ۱۵ سوره صافات آمده‌است: «هرگاه معجزه‌ای می‌دیدند، مسخره می‌کردند و می‌گفتند، این سحری آشکار است.». همین‌طور در آیه ۸۶ آل‌عمران نیز محمد دارای معجزات فراوان معرفی شده‌است. به‌عقیدهٔ فرانسیس پیترز، قرآن یکی از نشانه‌های معجزه‌آسا بود، اما مخاطبان محمد از او می‌خواستند که چیزی ویژه‌تر و ملموس‌تر مانند نزول فرشته، گنجی یا چشمه‌ای معجزه‌آسا بیاورد. پاسخ‌های محمد ثابت است: «این خداست که معجزه می‌کند، نه پیامبران که فانی هستند.»
و نيز مستحب است بر بالين او سوره يس و سوره صافات خوانده شود تا زودتر راحتگردد و باز مستحب است ديده گانش را ببندند ولب و دهانش ‍ را روى هم نهاده و دو فك او را(با دستمالى ) ببندند و دو دستش را بطرف دو پهلويش بكشند و همچنين پاهايش را بكشندتا مستقيم قرار گيرد و پارچه اى روى او بيندازند و در شب چراغى كنارش روشن نموده مؤمنين را از مرگ او خبردار كنند تا براى تشييع جنازه او حاضر شوند و مستحب است درتجهيز او يعنى غسل دادن و كفن و دفن او عجله كنند مگر آنكه در مردن او شك داشته باشند ووضع او مشتبه باشد كه در اين صورت بايد صبر كنند تا بمرگ او يقينحاصل نمايند و در حال جان كندن مس ببدن او كراهت دارد و همچنين نهادن چيزى سنگين برروى شكم او و نيز تنها گذاشتن او و حاضر شدن شخص جنب و حائض بربالين او كه درحال احتضار كراهت دارد.