ایه 1 سوره فصلت

معنی کلمه ایه 1 سوره فصلت در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] آیه 1 سوره فصلت. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ حم
حم (رمز رسالت است یا قسم به خدای حمید مجید)

جملاتی از کاربرد کلمه ایه 1 سوره فصلت

(در مورد تعداد گواهان در آن دادگاه عظيم ، و چگونگى گواهى آنان به خواست خداذيل آيات 19 - 23 سوره فصلت مشروحتر از اين سخن خواهيم گفت ).
(دليله آياته .) يعنى دليل و رهنماى بسوى خدا همانا آيات اوست آيات اعم است از آياتآفاقيه و آيات انفسيه سنريهم آياتنا فى الافاق و فى انفسهم حتى يتبين لهم انهالحق آيه 53 سوره فصلت .
اين احتمال نيز در تفسير آيه وجود دارد كه آنها بدى را با بدى تلافى نمى كنند، بلكهسعى دارند اگر از كسى نسبت به آنها بدى برسد، با انجام نيكى در حق وى ، او راشرمنده و وادار به تجديد نظر كنند، همانگونه كه در آيه 35 سوره فصلت مى خوانيم :ادفع بالتى هى احسن فاذا الذى بينك و بينه عداوة كانه ولى حميم : (بدى را به آنچهنكوتر است از خود دور ساز كه در اين هنگام كسى كه ميان تو و او دشمنى و عداوت استتغيير چهره مى دهد گوئى دوست صميمى تو است )!.
مترجم گويد: آيت اللّه جوادى آملى در اين باره فرمودند: (بسيارى از آيات قرآن كريم ،مساءله لقاى حق را مطرح كرده است . اين لقاء اختصاصى به قيامت ندارد، بلكه در قيامت ،اين مسائل شكوفاتر و بارزتر است ؛ زيرا خداى سبحان در پايان سوره فصلت ، خود رااين چنين معرفى كرد كه سنريهم آياتنا فى الافاق . مرحوم علامه - رضوان اللّه تعالىعليه - در (رسالة الولاية ) اين جمله را طرزى معنا مى كنند كه در تفسير (الميزان ، آنچنان معنا نكرده اند.
112-ر.ك : سوره ى نور، آيه ى 24؛ سوره ى يس ، آيه ى 65؛ سوره فصلت ، آيهى 20 - 22 .
قابل توجه اينكه آياتى كه با اين جمله شروع مى شود در قرآن يازده آيه بيش نيست كههـفت آيه آن در همين سوره روم است ، و دو آيه در سوره فصلت (آيه 37 و 39) و دو آيه درسـوره شـورى اسـت (آيـه 29 و 32) و مـجـمـوع ايـن يـازده آيـه حـقـا يـك دورهكامل توحيد است .
مشكل ديگر اينجا است كه زكات در سال دوم هجرت در مدينه تشريع شد، و اين آيات مكىاست ، حتى به گفته بعضى از مفسران بزرگ سوره فصلت از نخستين سوره هائى استكه در مكه نازل شده ، لذا ناچار شده اند كه زكات را در اينجا به معنى هرگونه (انفاقدر راه خدا) تفسير كنند، يا بگويند اصل وجوب زكات در مكهنازل شده بود، اما حد و حدود و نصاب و مقدار آن درسال دوم هجرت نازل گرديد.
بعضى هم گفته اند: خطاب و پاسخش به همان معناى ظاهرى است ، و دليلى هم نداريم كهايـن خـطـاب و جـواب را جائز نداند، چطور ممكن است جائز نباشد با اينكه خداى سبحان دركـلام مجيدش از سخن گفتن دستها و پاها و پوست بدنها خبر داده . و اين وجه وجه صحيحىاسـت ، و مـا در تـفـسير سوره فصلت هم گفتيم كه علم و شعور در تمامى موجودات جارى وسارى است .