[ویکی اهل البیت] آیه 1 سوره فجر. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ وَالْفَجْرِ قسم به صبحگاه (هنگامی که خدا جهان را به نور خورشید تابان روشن می سازد).
جملاتی از کاربرد کلمه ایه 1 سوره فجر
از امام صادق عليه السلام منقول است كه : بخوانيد سوره فجر را در نمازهاى فريضه ونافله كه آن سوره امام حسين عليه السلام است ، و هر كه اين سوره را بخواند در درجه اودر بهشت در جوار آن حضرت باشد، همانا خداى عز وجل عزيز و حكيم است . (417)
ايـن هـمـان اسـت كـه قرآن در سوره فجر به آن اشاره مى كند آنجا كه مى گويد: يا ايتهاالنـفس المطمئنة ارجعى الى ربك راضية مرضية فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى : اى نفسمـطـمـئن و آرام بـاز گـرد به سوى پروردگارت كه هم تو از او خشنود هستى ، و هم او ازتو، و داخل در زمره بندگان خاص من شو، و در بهشتم گام نه !.
در سوره فجر آيه 21 مى خوانيم كلا اذا دكت الارض دكا دكا: (زمانى فرا مى رسد كهزمين در هم كوبيده مى شود).
شَدّاد از نوادگان ارم بن عاد بن عوض طبق روایات اسلامی، یکی از دو فرزند عاد بود که ادّعای خدایی داشت، و باغ و قصری -برای مقابله با بهشت مورد وعده دین خدا- در صحرای عَدَن، بین صنعا و حَضْرموت، بنا کرد. براساس آیات ۶ تا ۸ سوره فجر در قرآن، که صحبت از «ارم و عاد» شده معلوم میشود آن، شهری آباد و بینظیر و دارای قصرهای با شکوه و ستونهای برافراشته بودهاست. در توصیف بهشت شدّاد، مفسّران گفتهاند: در آن، قصرهایی از طلا و نقره و ستونهایی از زبرجد و یاقوت و درختان گوناگون و جویبارهایی، جاری بودهاست که به جای ریگ، مروارید و یاقوت و زبرجد در قعر جوها، ریخته و آن از زیر آب پیدا بود. وقتی ساخت قصر تمام شد و شدّاد خواست پایتخت خود را به آن جا منتقل کند، به اندازه یک شبانه روز راهِ کاروانرو مانده بود که به آنجا برسد، که خدا صیحهای بر آنها فرستاد و نابودشان کرد.
4- نفس مطمئنه : بالاترين مرحله نفس مرحله اى است كه نفس انسانى بواسطه ارتباطش باخداوند، داراى اطمينان و آرامش كامل مى شود، و هيچگونه تزلزلى در آن راه ندارد كه از آنبه نفس مطمئنه تعبير شده كه خداوند در سوره فجر مى فرمايد:
حضرت على مرتضى عليه السلام داراى نفس كليه الهيه است همان نفسى كه مورد خطاباست در آيه شريفه پايان سوره فجر (يا ايتها النفس المطمئنه ارجعنى الى ربك راضيهمرضيه فادخلنى فى عبادى و ادخلى جنتى : آيه 30 سوره الفجر.
البته عکس آن هم صادق است مثلاً آیه سوم از سوره فجر با اینکه ماده شفاعت در آن بکار رفتهاست ولی چون ارتباطی با شفاعت به معنای اصطلاح رایج (وساطت) ندارد، بعضی آن را در مبحث شفاعت ذکر نمیکنند زیرا قرآن کریم میفرماید: «وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ»(۳/فجر)
كسى كه موجود را منحصر در ماده و مادى مى پندارد، يا اگر در جهان هستى موجودى مجرد مىپذيرد، ليكن براى انسان سهمى از تجرد قائل نيست و همه شئون وجودى او را مادى مىداند، از عنوان رجوع انسان به سوى خدا، جسم بودن خداوند (معاذ الله ) را استنتاج مىكند؛ زيرا رجوع موجود مادى به طرف چيزى غير از رجوع مكانى نخواهد بود. وقتى رجوعكننده در مكان معين رجوع مى كند، مرجع وى نيز موجود مكانى است . پس مرجع انسان خداىمتمكن است ؛ يعنى ، داراى جسم است . اين استدلالباطل را فخر رازى چنين تضعيف كرد: مراد از رجوع به طرف خدا، رجوع به حكم و امرخداست ، زيرا در معاد، تنها مرجع حكم و فرمان فقط خداست . (1531) بايد توجه داشتكه گرچه تنها حاكم و امير در قيامت خداست ، ليكن رجوع انسان به طرف خداوند تنهارجوع بدن او نيست ، بلكه روح مجرد او نيز راجع است و رجوع روح ، رجوع امر مجرد است ورجوع موجود مجرد، به نحو تجرد خواهد بود، نه تجسم و در توضيح اجمالى آيهپايانى سوره فجر كه قبلا بازگو شد بهاصل مطلب اشاره شد.
بالاتر از کتیبه سنجری، قصیدهای از قاسم رسا به خط نستعلیق که عروس خطوط فارسی نام دارد، بر روی سنگ با مطلع «بیا که مظهر آیات کبریا اینجاست» نوشته شدهاست. دور تا دور بالای دیوارهای مسجد بالاسر حرم علی بن موسی الرضا نیز سوره فجر کتابت شدهاست.