معنی کلمه ایت الله سید عبدالحسین لاری در دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] آیت الله سید عبدالحسین لاری. حاج سید عبد الحسین فرزند سید عبد الله، معروف به مجتهد لاری یکی از علما و مراجع بزرگ استان فارس در قرن اخیر بود. زادگاهش دزفول بود. در جوانی چند سال عتبات عالیات اقامت گزید و از محضر میرزای بزرگ و همچنین علامه کاظمینی، علامه ایروانی، آخوند خراسانی سالها استفاده نمود، و خود به مقام اجتهاد رسید. پس از خاتمه تحصیلات در شهرستان لار (و جهرم) سالها به خدمات دینی و تدریس علما اشتغال داشت. ابتدا چند سالی را در لار فارس بود و سپس به درخواست و اصرار مردم متدین و خدادوست مردم جهرم، سنوات آخر عمر او به این دیار سپری گردید. از تألیفات اوست: اکسیر سعادت، عقوبت حب دنیا، علم امام، معارف سلمان، حاشیه فوائد، حاشیه مکاسب، حاشیه قوانین، آیات الظالمین و تقریرات و خلافیات.... او در سال 1342 در جهرم وفات نمود. سید عبدالحسین لاری فرزند سید عبدالله در شب ولادت حضرت امام باقر علیه السلام است، شب جمعه سوم ماه صفر 1264 ق / 18 اسفند 1266 ش دیده به جهان گشود. آقا سید عبدالله نسب از شاه رکن الدین دزفولی میبرد و در واقع از ساداتی است که در ایران نشو و نما کرده است، او پس از چندی در شهر نجف اشرف سکنی گزید و در همانجا سید عبدالحسین به دنیا آمد. سید عبدالحسین پس از طی نمودن دوران نوباوگی با راهنمایی پدر تحصیل دانش را شروع نمود و بعد از اتمام دوره مقدماتی و سطح، در درس های خارج فقه و اصول «آیت الله العظمی سید محمدحسن شیرازی» حاضر شد. میرزای شیرازی در اندک مدتی از هوش سرشار شاگردش آگاهی مییابد و وی را مورد تجلیل قرار میدهد. سرانجام تلاش بیوقفه سید عبدالحسین او را به قوه استنباط احکام الهی مجهز مینماید و در 22 سالگی به درجه اجتهاد نائل میآید. آیت الله سید عبدالحسین موسوی با هجرت میرزای شیرازی از حوزه درس آیات دیگری هم استفاده مینماید. نام فقهای بزرگی که پس از آشنایی با دانش و فضل شاگرد به وی اجازه اجتهاد میدهند. چنین است:
جملاتی از کاربرد کلمه ایت الله سید عبدالحسین لاری
در جنوب ایران، مردم محلی در چند نوبت با قوای انگلیس درگیر شدند که از مهمترین نبردهای جنگ جهانی اول در ایران میتوان به مبارزه و مقاومت زایر خضرخان اهرمی (تنگستانی) ملقب به امیر اسلام حاکم تنگستان، حسینخان چاهکوتاهی، از مردان آزادیخواه جنوب ایران و رئیسعلی دلواری، خالو حسین بردخونی دشتی از مبارزان تنگستان و ملا علی تنگستانی از علمای جنوب در استان بوشهر و نبرد جهاد در خوزستان و مبارزهٔ سرسختانه و سرنوشتساز ترکان قشقایی به رهبری صولتالدوله قشقایی و مقاومتهای ناصر دیوان کازرونی و سید عبدالحسین لاری اشاره کرد. جمعی از رجال از قم به اصفهان و سپس اراک و بالاخره به کرمانشاه رفتند و عاقبت در آنجا قوای گارد ملی را تشکیل دادند و حکومت موقتی دولت ملی به ریاست رضاقلی نظامالسلطنه تشکیل گردید. پس از سقوط بغداد اعضاء دولت موقتی دولت ملی و جمع بسیاری از ایرانیان به استانبول رفتند.
در بحبوحهٔ انقلاب مشروطه با کسانی چون سردار اسعد بختیاری همراهی میکرد ولی عملکردش علیه کسانی همچون سید مرتضی مجتهد اهرمی (علم الهدی) و سید عبدالحسین لاری بود و در دورهای مورد غضب آیتالله محمدکاظم خراسانی قرار گرفت. انجمن نسوان که در خانهٔ پدری («محمد خان») و برادر وی «محمدحسین خان» (ناظم درباران دوره قاجار از ناصرالدین شاه تا احمدشاه) برگزار میشد مهمترین مسئله سنت خواهان شده بود وی در چند دوره متناوب تا کمی پس از پایان جنگ جهانی اول حکمران بوشهر و بنادر جنوبی خلیج فارس بود.
با این حال و پس از فتح تهران، کماکان گراشیها ضمن تعامل با پیروان سید عبدالحسین لاری، بر لارستان حکومت میکنند. این سلسله تا دوران حکومت رضاشاه پهلوی قدرت را در دست داشتهاند. با قدرت گرفتن رضاشاه و تشکیل حکومت مرکزی، مبارزهٔ او علیه قیامهای پراکندهٔ اقوام آغاز شد. آخرین حاکم مستقل لارستان که زادانخان گراشی نام داشت نیز در طی همین مبارزات و در سال ۱۳۰۹ در جنگ قلعهٔ گراش از نیروهای دولتی شکست خورده و به تهران منتقل شد. بعدها و با تأسیس شهرداری گراش در سال ۱۳۴۴ خورشیدی، پسر زادانخان یعنی اللهقلیخان مقتدری به عنوان نخستین شهردار گراش انتخاب شد.
پس از پیروزی انقلاب مشروطه، انجمنهای ایالتی و ولایتی در گراش تشکیل شد؛ اما چندی بعد و به دلایلی، خوانین گراش با سید عبدالحسین لاری که به عنوان رهبر مشروطه در لارستان شناخته میشد، به اختلاف برخوردند. این اختلافات با حادثهٔ قتل خوانین لارستان در سال ۱۳۲۶ هجری قمری تشدید شدهاست. با ادامهٔ این روند، علیقلیخان گراشی که در آن زمان منصب بیگلربیگی لارستان و بنادر را برعهده داشته، با حبیباللهخان قوام حاکم شیراز در دورهٔ استبداد صغیر متحد شده و علیه سید عبدالحسین لاری اقدام کردند. این اقدامات در نهایت باعث شکست حکومت مشروطهٔ او در لار شد.
وی حلقه رابط بین سید عبدالحسین لاری و آخوندخراسانی و عبداله مازندرانی بودهاست.
وی در شیراز از شاگردان سید عبدالحسین لاری عالم مشروطه خواه فارس حاضر میشد و پس از آن به نجف رفت و در درس آخوند خراسانی و دیگران حاضر شد. او همچنین در جریان تشکیل حکومت اسلامی فارس همراه سید عبدالحسین لاری بود.
سید عباس پس از دریافت درجهٔ اجتهاد و پایان تحصیلاتش، در سال ۱۳۲۰ ه.ق و پس از چهل سال از نجف به زادگاهش گراش برگشت. او با استقرار در گراش، مدرسهٔ علمیهٔ آنجا را احیا کرد و شخصاً در مدت کوتاه حضورش در گراش، مدیریت آن را به عهده گرفت. همچنین از سال ۱۳۲۴ ه.ق به عنوان امام جماعت مسجد جامع گراش انتخاب شد و به اقامهٔ نماز در آن مسجد و دیگر فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی میپرداخت. این منصب بعدها برای فرزندان و نوادگانش باقی ماند. سید عباس قصد داشت برای همیشه در گراش بماند، اما با مخالفت و تهدید برخی از افراد بانفوذ محلی و سردمداران و مقامات مذهبی که داعیهٔ رهبری داشتند، روبرو شده و ناآرامشدن منطقهٔ لارستان، امکان فعالیتهای علمی را از او گرفت. در واکنش به این اتفاقات، نمایندگان مجلس شورای ملی در تاریخ ۱۲ جمادیالثانی ۱۳۲۵ ه.ق بیانیهای خطاب به علیقلیخان گراشی، حاکم وقت لارستان، صادر کردند و در آن، مخالفان سید عباس را کسانی معرفی کردند که به اسم تبعیت از سید عبدالحسین لاری، به او هتک احترام میکنند. در این بیانیه به سید عبدالحسین توصیه شده که از سید عباس دلجویی کند. همچنین شماری از روحانیون و مراجع نجف چون شیخ فضلالله نوری، محمدجعفر محلاتی، آخوند خراسانی و مرتضی عراقی، تلگرافهایی در حمایت از سید عباس صادر کردند. از آن جا که سید عباس در نجف دارای مقامی علمی و نفوذی معنوی بود و شخصیت شناختهشدهای بین بزرگان دینی داشت، این تلگرافها عموماً در جهت پاسداشت جایگاه و شخصیت وی صادر میشدند.