[ویکی فقه] آیات خدا در ثمود (قرآن). شتر صالح، از آیات خدا در بین ثمودیان بود. والی ثمود اخاهم صــلحـا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره قد جاءتکم بینة من ربکم هـذه ناقة الله لکم ءایة...(و به سوی (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستادیم)؛ گفت: «ای قوم من! (تنها) خدا را بپرستید، که جز او، معبودی برای شما نیست! دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده: این «ناقه» الهی برای شما معجزه ای است؛ او را به حال خود واگذارید که در زمین خدا (از علفهای بیابان) بخورد! و آن را آزار نرسانید، که عذاب دردناکی شما را خواهد گرفت!) اعراف/سوره۷، آیه۷۳. آیات و نشانه های خدا، در میان قوم ثمود وجود دارد.ولقد کذب اصحـب الحجر المرسلین(و «اصحاب حجر» (قوم ثمود) پیامبران را تکذیب کردند!) حجر/سوره۱۵، آیه۸۰. ۱. ↑ اعراف/سوره۷، آیه۷۳. ...
جملاتی از کاربرد کلمه ایات خدا در ثمود
پيامبر خدا در باب جهاد و پاداش مجاهدان سخن مى گفت . در اين بين زنى (به پا خاست و)پرسيد:
تا کی شود نقاب رخ گل لباس من آتش زنید بهر خدا در پلاس من
در آيـات ديـگـر قـرآن نـيـز تـعـبـيراتى ديده مى شود، كه خبر از شكافتن كرات آسمانى(انفطار - 1) و از جا كنده شدن آنها (تكوير - 11) و فاصله افتادن در ميان آنها (مرسلات- 9) حكايت مى كند كه به خواست خدا در ذيل آن آيات در اين باره نيز بحث خواهيم كرد.
وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ روا باشد که این فرقان بقرآن مخصوص بود که جای دیگر گفت: وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ و روا باشد که بر عموم برانند و همه کتابهای خدا در آن مندرج بود، که همه آنند که حق از باطل جدا می کنند، و حقیقت از شبهت، و هدایت از ضلالت پیدا کنند.
خدا در تو تو از وی گشته موجود تو باشی این زمان دیدار معبود
همش خنگ خلافت زیر زینست همش دست خدا در آستینست
ببین فضل خدا در صورت ماه بشو از فی و ضاد و لام آگاه
مفهوم خدا در هندوئیسم نظر به سنتهای متنوع آن فرق میکند. هندوئیسم دربرگیرنده عقاید مختلفی همچون هنوتئیسم، مونوتئیسم، چندخدایی، خدافراگیردانی، همهخدایی، یگانهانگاری، ندانمگرائی، خداناباوری و غیرخداباوری میباشد.
علاوه دقت در جملات خود آيه مورد بحث تعجب آدمى را در اينكه چطور هيچ ربطى بين اينآيه و آيات قبل و بعدش نيست ؟!! زيادتر مى كند، و اگر آيه مورد بحث به همين ترتيبىكه فعلا با ساير آيات قبل و بعد خود دارد نازل شده باشد و همه داراى يك سياق بودهباشند در اينصورت از مجموع آنها اين مطلب بدست مى آيد كه اين دستور موكد بهرسول الله (صلى الله عليه و آله ) براى تبليغ پيغامى است كه خدا در خصوصاهل كتاب نازل فرموده .
تا شنیدم سخن فضل خدا در کپنک مست و مجنون شدهام بی سر و پا در کپنک
ای خدا در دگهت من آن گدا خانه را هم تو خدا هم ناخدا
1- نشانه ى خردمندى ، ياد خدا در هر حال است . (اولوا الالباب الّذين يذكرون اللّه قياما و قعودا و على جنوبهم )
در عهد او غمی به خدا در دلم نبود غیر از غم فراق تو ای سرو سیمبر
9 - يـك رهـبـر الهـى بـايـد بـى اعتنا به مال و ماديات باشد، و به آنچه خدا در اختيارشگذارده قناعت كند، لذا مى بينيم ذو القرنين بر خلاف روش سلاطين كه حرص و ولع عجيببه اندوختن اموال از هر جا و هر كس دارند هنگامى كه پيشنهاد اموالى به او شد نپذيرفت وگفت (ما مكنى فيه ربى خير): (آنچه پروردگارم در اختيار من نهاده بهتر است ).
دم ذات خدا در جان عیان است ولیکن این بسی شرح و بیانست
پس از آنچه گفتيم اين معنا روشن گرديد كه منظور از (سنة الاولين ) سنتى است كهاولين آن را باب كردند، نه سنتى كه خدا در اولين جارى ميكرد، پس سنت سنت كفار است ،نه سنت خدا در كفار كه بعضى از مفسرين پنداشته اند، چون بيان ما مناسب تر به مقاممذمت كفار و تسليت پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) است .
دوم اينكه : درباره اين طائفه فرموده : (در آخرت خلاق و نصيب ندارند)، مى فهميم آنهاكه در مقابل اين طائفه اند خلاق دارند و در آخرت بهره مند هستند و اين اثر محبت خدا است ونيز خدا با آن طائفه تكلم نمى كند، معلوم مى شود با اين طائفه تكلم مى كند كه اين نيز اثر ديگر محبت خدا است و باز مى فرمايد: خدا در آخرت به نظر رحمت به ايشان نمى نگرد و تزكيه شان نمى كند و ايشان را نمى آمرزد، معلوم مى شود به اين طائفه به نظر رحمت مى نگرد و تزكيه شان مى كند و اين طائفه را مى آمرزد، يعنى عذاب را ازايشان بر مى دارد كه اين پنج خصلت اثر محبت خدا است و سلب آنها اثر نبودن محبت اواست .
و هـمـيـن مـنـجمين درباره خود ستارگان اختلاف كرده اند: بعضى گفته اند:اجرام موجوداتىهستند داراى نفوسى زنده ، و داراى اراده ، و كارهايى مى كنند به عنوان يك علّت فاعلى مىكـنـنـد. و بـعـضـى ديـگـر گـفـتـه انـد: اجـرامـى هـسـتـنـد بـدون نـفـس ، ولى در عـيـنحال هر اثرى كه از خود بروز مى دهند عنوان يك علّت فاعلى بروز مى دهند. بعضى ديگرگـفـتـه انـد:عـلت فـاعـلى آثـار خـود نـيـسـتـنـد، بـلكـه زمـيـنـه فـراهـم سـازفـعـل خـدايـند و فاعل حوادث خداى تعالى است . جمعى ديگر گفته اند: كواكب و اوضاع آنصـرفـا عـلامـتـهـايـى هـسـتـنـد بـراى حـوادث ، و امـا خـود آنـهـا هـيچ كاره اند، و حوادث نهفـعل آنها است و نه آنها زمينه چين فعل خدا در آن حوادثند. بعضى هم گفته اند: اصلا هيچارتباطى ميان اوضاع كواكب و حوادث زمينى نيست ، حتى آن اوضاع علامت حدوث آن حوادث همنيستند، بلكه عادت خدا بر اين جارى شده كه فلان حادثه زمينى را مقارن با فلان وضعآسمانى پديد آورد.
گر تو جان خواهی بیا مظهر بخوان تا دهد جانت خدا در عین جان
به او گفتم : رسيدن به خدمت مولى الكونين امام العصر و الزمانعجل الله تعالى فرجه الشريف از نعمت هاى بزرگ الهى است و خدا در قرآن مجيدش مى فرمايد: و اما بنعمه ربك فحدث . وى همين كه اين مطلب را از من شنيد فورا اصل جريان واقعه را برايم نقل نمود