ای ابه

معنی کلمه ای ابه در لغت نامه دهخدا

( آی آبه ) آی آبه. [ ب ِ ] ( اِخ ) ( مؤید... ) نام مملوکی از سلطان سنجر. و او در 548 هَ.ق. بر نیشابور و طوس و نسا و ابیورد و دامغان استیلا یافت و در 569 به دست تکش خوارزمشاه مغلوب و مقتول شد.

معنی کلمه ای ابه در فرهنگ فارسی

( آی آبه ) آیبه . موید آی آبه از بندگان سلطان سنجر بود و چون سنجر در آخر سلطنت خود بدست غزان افتاد و کار خراسان شوریده گردید آی آبه از جمله کسانی بود که قیام کرد و چون سنجر آزاد شد و باندک زمانی در گذشت و خواهر زاده او محمود پادشاهی یافت آی آبه بر او چیره شد و او را گرفته میل به چشمش کشید و خویشتن در نیشابور بنیاد فرمانروایی نهاد و از ۵۵۷ تا ۵۶۹ ه. ق . دوازده سال دو سه ماه آزادانه فرمان راند .
نام مملوکی از سلطان سنجر

جملاتی از کاربرد کلمه ای ابه

امرای سنجر در مدت سه سال اسارت او ولیعهدش را به نام سُلیمان‌شاه در نیشابور به سلطنت نشاندند و او از ترس غزها در ماه صفر سال ۵۴۹ به عراق رفت و باز امرای سنجر رکن‌الدین خاقان محمود خواهرزاده سلطان را از ماوراءالنهر به خراسان دعوت نمودند و در نیشابور خطبه سلطنت به نام او خواندند. در همین ایام بود که یکی از غلامان قدیم سلطان به نام مؤید آی ابه نیشابور و طوس و نسا و ابیورد و بیهق و دامغان را تحت امر خود درآورد و در نیشابور مستقر شد و غزان را از این نواحی بیرون کرد و سرانجام پذیرفت که با دادن خراجی سالیانه به خاقان محمود این نواحی مستقل باشد. در این بین (اوایل سال ۵۵۱ ق) سنجر به تدبیر یکی از امرا از غزها رهایی یافت اما چیزی نگذشت که در ۱۴ ربیع‌الاول سال ۵۵۲ در مرو درگذشت و در همان‌جا مدفون شد.