اگهان

معنی کلمه اگهان در لغت نامه دهخدا

( آگهان ) آگهان. [ گ َ ] ( نف ، ق ) آگاه. در حال آگهیدن.

معنی کلمه اگهان در فرهنگ فارسی

( آگهان ) در حال آگهیدن
آگاه

جملاتی از کاربرد کلمه اگهان

در فنون حرب چون از آگهان کار بود بر سرش چیزی نیامد جز بلای ناگهان
ز کار آگهان موبدی نیکخواه چنان بد که برخاست بر پیش گاه
که من دستبرد ورا دیده‌ام ز کار آگهان نیز بشنیده‌ام
نیابد بدان رازها آگهی مگر راز دانان کار آگهان
غافل و خط آگهان در مشت که بخواهند ناگهانش کشت
روان کرد مرکب چو کار آگهان به بوسیدن دست شاه جهان
که فرمانروا باد شاه جهان به فرمان او رای کار آگهان
بزرگی چو او ناید اندر جهان نداده خبر نیز کار آگهان
ز کار آگهان آگهی یافتم بدین آگهی تیز بشتافتم
صد بهشت و دوزخ اندر راه توست دیده ی کار آگهان آگاه توست