اوبه عطا
معنی کلمه اوبه عطا در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه اوبه عطا
هركس اسبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان را خشمگين سازد و اوبه ما منسوب باشد، خداوند روزيش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا كند، او رابه آرزويش برساند و در رسيدن به خواسته هايش ياريش كند.
آن دو بزرگوار حسب الامر رفتند و از خاك قبر مطهر برداشتند و بالا آمدند و از آن خاك قدرى به بعض حضار اخيار عطا كردند كه از جمله ايشان شخصى بود از معتبرين و عطارو آن شخص را در مرض موت عيادت كردم و باقيمانده آن خاك را از ترس اينكه بعد از اوبه دست نااهل افتد به من عطا كرد و من بسته آن را آورده و در ميان كفن والده گذاشتم .اتفاقا روز عاشورا نظرم به ساروق آن كفن افتاد رطوبتى در آن احساس كردم چون آن رابرداشته گشودم ديدم كيسه تربت كه در جوف كفن بود مانند شكرى كه رطوبت ببيندحالت رطوبتى در آن عارض شده و رنگ آن مانند خون تيره گرديده و خونابه مانند اثرآن از باطن كيسه به ظاهر و از آن به كفن و ساروق رسيده با آنكه رطوبت و آبى آنجانبود.