اهوی ختا
معنی کلمه اهوی ختا در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه اهوی ختا
سالها در خرقه پشمینه خون خود خورند تا دم خود را چو آهوی ختا مشکین کنند
موی تو مشک ختن چشم تو آهوی ختا لعل تو کان گهر سینه تو صفحه عاج
گفتمش چشم تو آهوی ختا را ماند کرد بر روی من از خشم نگاه عجبی
خون شد از رشک خطت نافه ی آهوی ختا گرچه در اصل طبیعت چو ببینی خونست
یار اگر کاکل مشکین بگشاید بسحر مشک از نافه آهوی ختا بگشاید
گر به آهوی ختا، نسبت چشمت دادیم گنه از جانب او نیست، خطا از ما شد
نموده نافه خون در ناف آهوی ختا و چین صبا از نافه زلف تو برده در ختا بوئی
طرز نگاه کردنش از آهوی ختا باشد هزارمرتبه وحشینگاهتر
ای طره نو فتنه و بالای تو بلا سروچگل غعزال ختن آهوی ختا
روزی به خطا، عنبر از آن زلف بیفشان وز غالیه، خون در دل آهوی ختا کن