اهوی تتار
معنی کلمه اهوی تتار در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه اهوی تتار
از سر سرو سهی نافه چو بگشاد صبا شد سیه رو ز حسد نافه آهوی تتار
کای گلستان جمالت حسن را باغ و بهار از شمیم زلف تو پر ناف آهوی تتار
شمیم مشک برخیزد ز زلفینت همی یا رب مگر همخوابه زلفینت به آهوی تتار استی
نه قامت، تازه سرو جویبار است نه نرگس، چشم آهوی تتار است
موزه گر از جلد آهوی تتار سازی آن را از برای سرمیار
ای آهوی تتاری نافه اگر نداری زآن مو چرا نگیری زآن بو چرا نیاری
به گاه لطف دم خلق عنبر افشانش شکست در نفس آهوی تتار آرد
آری ز خوشه سنک خورد نخل سربلند آری ز ناقه تیر خورد آهوی تتار
جلوه گاه کیست یارب این زمین مشک خیز کز شمیمش می خورد خون ناف آهوی تتار
کلک صائب چو گشاید گره از زلف سخن تاب در نافه آهوی تتار اندازد