اهو بچه

معنی کلمه اهو بچه در لغت نامه دهخدا

( آهوبچه ) آهوبچه. [ ب َ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) بچه آهو. بره آهو. آهوبره. شادِن. رشا. و رجوع به آهوبره شود :
آهوبچه کی باشد چون بچه ضیغم ؟فرخی.- آهوبچه ماده ؛ عَزَّه.

معنی کلمه اهو بچه در فرهنگ فارسی

( آهو بچه ) ( اسم ) بچ. آهو بر. آهو آهوبره .

جملاتی از کاربرد کلمه اهو بچه

گر بگذرد از عدل تو بر بیشه نسیمی هرگز نکند شیر بر آهو بچه بیداد
عادت این است که شیران دل آهو بربایند بتو آهو بچه نازم که دل از شیر ببردی

اى فرستاده خدا! من مادر دو آهو بچه ام كه اينك هر دو، گرسنه و تشنه اند و پستانهايم از شير آكنده ، از شما تقاضا دارم (هر چند) ساعتى مرا رها سازيد تا پس ازشير دادن آنها بازگردم و دوباره در همينجا به بند نشينم .

صياد، بى درنگ بچه آهو را بيرون آورد، حضرت فرمود: اين بچه آهو را به من ببخش اوبا كمال ميل آن را به امام (ع ) بخشيد آنگاه امام سجاد (ع ) آن بچه آهو را كنار مادرش بردو با مادرش به طرف صحرا رفتند، هنگامى كه مادر آهو بچه مى رفت ، دم خود را حركتمى داد، وبا طرز مخصوصى تملق مى كرد، امام سجاد (ع ) به حاضران فرمود: (آيا مىدانيد اين آهو با اين حركات چه مى گويد؟)

آن قصر که بهرام درو جام گرفت، آهو بچه کرد و روبَهْ آرام گرفت

کس را به جهان چون پسر تو پسری نیست آهو بچه کی باشد چون بچه ضیغم
عجب ازمرحله عشق بتان است بسی، ای بسا شیر، که آهو بچه اش صیاد است
آن قصر که جمشید در او جام گرفت آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت