اهانت به علمای اهل کتاب

معنی کلمه اهانت به علمای اهل کتاب در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اهانت به علمای اهل کتاب (قرآن). سفیه شمرده شدن علمای اهل کتاب از سوی خداوند، به خاطر اعتراض آگاهانه آنان به تغییر قبله بود.
علمای اهل کتاب به خاطر اینکه آگاهانه به تغییر قبله اعتراض کردند، مورد عتاب خداوند قرار گرفتند.سیقول السفهاء من الناس ما ولیـهم عن قبلتهم التی کانوا علیها...(به زودی سبک مغزان از مردم می گویند: «چه چیز آنها (مسلمانان ) را، از قبله ای که بر آن بودند، بازگردانید؟!» بگو: «مشرق و مغرب، از آن خداست؛ خدا هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت می کند.») ... وان الذین اوتوا الکتـب لیعلمون انه الحق من ربهم...(نگاه های انتظارآمیز تو را به سوی آسمان (برای تعیین قبله نهایی) می بینیم! اکنون تو را به سوی قبله ای که از آن خشنود باشی، باز می گردانیم. پس روی خود را به سوی مسجد الحرام کن! و هر جا باشید، روی خود را به سوی آن بگردانید! و کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده، بخوبی می دانند این فرمانِ حقی است که از ناحیه پروردگارشان صادر شده؛ (و در کتابهای خود خوانده اند که پیغمبر اسلام، به سوی دو قبله، نماز می خواند). و خداوند از اعمال آنها (در مخفی داشتن این آیات) غافل نیست!)

جملاتی از کاربرد کلمه اهانت به علمای اهل کتاب

علت ناراحت کنندگی مناظره این بود که عالم منتسب به حاکمیت بغداد، کسائی، معروف بود به کسی که از شاذ (یا شاذه) برای بیان مطالب علمی استفاده می کرد. شاذ همان گونه های نادر و استثنائات و نامعمول است که بر کل ساختار یک زبان حاکم نیست و تنها در موارد خاصی استفاده می شود. سپس وی و همراهانش به سیبویه که عالمی گرانقدر یاد شده است بی ادبی ها کردند و حاکمیت نیز از آنها حمایت می کرد. این مساله به قدری برای وی سنگین بود که ترک دیار عرب کرد و از سنگینی آن ظلم جان باخت. گفته شده است که حاکمین آن زمان به دلیل نیاز به سوء استفاده از برداشت از متن دین جهت منافع شخصی به علمای اهل شاذه علاقه نشان می دادند و آنها را گرامی می داشتند که سیبویه نیز در آن مناظره اسیر یکی از همین شاذه ها بر سر کلمه "اذا" شد که کسائی استدلال بر گویشهای نارایج عرب می کرد که برای سیبویه شناخته شده نبود و او هرچند به تاکید عالمان این موضوع جواب آن ها را صحیح داد ولی آنها یا نمی‌فهمیدند یا آمده بودند تا نفهمند و شک ایجاد کنند.