[ویکی فقه] انگشت به گوش کردن (قرآن). در قرآن موارد مختلف انگشت در گوش کردن که اشاره از عدم شنیدن صداهای بیرونی یا عدم استماع حقایق عالم و ایمان نیاوردن است آورده شده است. قوم نوح در برابر دعوت ایشان به ایمان به خدا و بهره مندی از آمرزش الهی، برای نشنیدن کلام ایشان انگشت در گوش می کردند. وانی کلما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا اصـبعهم فی ءاذانهم...(و من هر بار که آنان را دعوت کردم تا ایشان را بیامرزی انگشتانشان را در گوشهایشان کردند و ردای خویشتن بر سر کشیدند و اصرار ورزیدند و هر چه بیشتر بر کبر خود افزودند.) برای در امان ماندن از صداهای وحشتناک یکی از راه های در امان ماندن از صداهای وحشتناک مثل صاعقه این است که چیزی در گوش هایمان قرار دهیم، قرآن کریم به این مطلب اشاره فرموده است. او کصیب من السماء فیه ظلمـت ورعد وبرق یجعلون اصـبعهم فی ءاذانهم من الصوعق حذر الموت...(یا چون (کسانی که در معرض) رگباری از آسمان که در آن تاریکیها و رعد و برقی است (قرار گرفته اند) از (نهیب) آذرخش (و) بیم مرگ سر انگشتان خود را در گوشهایشان نهند ولی خدا بر کافران احاطه دارد.) ترس از مرگ هنگامی که در اثر رعد و برق صداهای نهیبی ایجاد می شد، آنان که نور ایمان در قلب هایشان جاری نبود از ترس مرگ انگشت در گوش هایشان می کردند....یجعلون اصـبعهم فی ءاذانهم من الصوعق حذر الموت...(...از (نهیب) آذرخش (و) بیم مرگ سر انگشتان خود را در گوشهایشان نهند...) در تفسیر نمونه آمده است: «در مثال دوم قرآن صحنه زندگی آنها را به شکل دیگری ترسیم می نماید شبی است تاریک و ظلمانی پرخوف و خطر، باران به شدت می بارد، از کرانه های افق برق پرنوری می جهد، صدای غرش وحشت زا و مهیب رعد، نزدیک است پرده های گوش را پاره کند، انسانی بی پناه در دل این دشت وسیع و ظلمانی و پر از خطر، حیران و سرگردان مانده است، باران پر پشت، بدن او را مرطوب ساخته، نه پناهگاه مورد اطمینانی وجود دارد که به آن پناه برد و نه ظلمت اجازه می دهد گامی به سوی مقصد بردارد.قرآن در یک عبارت کوتاه، حال چنین مسافر سرگردانی را بازگو می کند: یا همانند بارانی که در شب تاریک، توام با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذرانی) ببارد (او کصیب من السماء فیه ظلمات و رعد و برق).سپس اضافه می کند آنها از ترس مرگ انگشتها را در گوش خود می گذارند تا صدای وحشت انگیز صاعقه ها را نشنوند (یجعلون اصابعهم فی آذانهم من الصواعق حذر الموت).» تشبیه منافقان به قرار دهنده انگشتان گوش ...
جملاتی از کاربرد کلمه انگشت به گوش کردن
حلاوت میمکد چون شمع انگشت به قدر خودگداز آبگینم
هر که چنین فرصتی از دست داد بس سر انگشت به دندان گرفت
پدر را از اتاق عمل خارج نمودند و لبخند مليح بر لبان خشكيده ما نشست ،عمل موفقيت آميز بود و در همان ساعات اوليه بعد ازعمل به هوش آمد و سر حال بود و انگار نه انگار عملى به اين بزرگى برايش انجامدادند. همه چيز عادى بود و باور نكردنى ، همه چيز حاكى از كرامت و معجزه سپه سالارقافله كربلا بود، ديگران كه باورشان نمى شد، مات و مبهوت ماندند و انگشت به دهان. سبحان الله ! و الحمدالله .
از خوبی تو خرد به دندان انگشت به اعتبار گیرد
محبت هاى نابجا و بيش از اندازه پدران و مادران ، يكى از عواملى است كه باعث پيدايش احساس حقارت در كودك مى شود. طفلى كه به قدر مناسب و به اندازه صحيح از محبتاولياى خود بر خوددار بوده ، با ولادت طفل دوم ناراحت نخواهد شد، زيرا آن مقدارى كه قبلا مورد توجه و مهر پدر مادر بوده اكنون نيز هست . ولى كودكى كه بيش از حد از پدرو مادر محبت ديده است ، طفلى كه با نوازش هاى بى حساب لوس بار آمده است ، خلاصه كودكى كه خود را شمع محفل شناخته و همه پروانه وار گردش مى گردند با ولادت فرزند دوم سخت ناراحت مى شود. در خود احساس حقارت مى كند، زيرا مى بيند قسمتى از محبت هاى اختصاصى او نصيب طفل نوازد شده است . به وى حسد مى برد، در مواقع فرصت انتقام مى گيرد، او را كتك مى زند، انگشت به چشمش مى كند، نيشگون مى گيرد. هم چنين از پدر و مادر نيز انتقام مى گيرد، با آن ها بدرفتارى مى نمايد، تندخود و كج خلق مى شود، به سخنان آن ها بد جواب مى دهد، گاهى ناسزا مى گويد.
ناقل اين قضيه ادامه مى دهد: يكى از مراجع كه در آن مجلس بود، وقتى اين عبارت را شنيد،دگرگون شد و در برابر عظمت اين مرد بزرگ الهى انگشت به دندان گرفت .)
ور شکران نهاد انگشت به عیب در هجر بسی دست گزد بر شکران
((در ميان باغ هاى بهم پيوسته مانند عروسى در برابر خواستگار خود جلوه گرى مى كند. از هر سمت آن پيش روى زيبايى را مى بينى كه انگشت به دهان ، حيران اين همه زيبايى و لطافت است )).
انگشت به نبضش ار نهادی چون شمع آتش در آن فتادی
زیرا چون به تخت جم دست بیابد اهرمن بیشک برسپوزد انگشت به حلقهٔ نگین
امروزه فالگیرندهٔ حرفهای که معمولاً «فالخوان» گفته میشود، رو به قِبله مینشیند و دیوان را مانند کتابی مقدس در دستِ چپ نگاه میدارد و از صاحبِ فال میخواهد که نیت کند. سپس با سرِ انگشت بهطور تصادفی صفحهای را باز میکند. نخستین غزلی که در صفحهٔ سمتِ راست میآید، غزلِ فال است و غزلِ بعدی هم «شاهدِ فال» است که به آن «پسفال» هم گفته میشود. اگر غزل از صفحهٔ قبل شروع شده باشد، به صفحهٔ قبل رجوع میکنند و از آغازْ غزل را میخوانند. گاهی نخستین بیتی که میآید، گاهی بیتِ هفتم، گاهی تمامِ شعر و گاهی بیتِ مطلع را ملاک قرار میدهند. گاهی هم بیتهای اول تا سوم یا اول تا چهارم یا تمام آن را بهعنوان مکمل فال میخوانند. برخی نیز اعتقاد دارند که باید پیش از گرفتنِ فال وضو داشت و رو به قبله نشست و چشمها را بست و صلوات فرستاد. بعضی هم با خواندنِ فاتحه برای حافظ و گفتنِ عبارتِ «برسد به دست حافظ شیرازی» و فوت کردن به آسمان و سپس باز کردنِ دیوان، فال میگیرند.
منه انگشت به گفتار بزرگان صائب تیر بر چرخ مینداز که برمیگردد
بلال از شنيدن سخنان سعيد، انگشت به دندان كرد و آهى كشيد. سعيد گفت :بلال چه شده است كه اين طور آه مى كشى ؟ بلال گفت : علت آه كشيدن من اين است كه من امروز صبح قبل از وقوع حادثه در مسجد بودم و اين زن را كه در چادر خود بود ديدم و ابن ملجم را ديدم كه به همراه رفيق خود به ديدن قطام رفت ، اى كاش همانجا آن ها را مى گرفتم ، اما من فكر مى كردم على عليه السّلام از جريان توطئه آگاه شده است . ولى اكنون اگر خدا بمن عمرى دهد انتقام خون على عليه السّلام و انتقام خيانتهاى قطام را خواهم گرفت . جالبتر آنكه ، همين ابن ملجم از سرورم خوله نيز خواستگارى كرده بود اماخوشبختانه خوله به او علاقه نداشت و حاضر نشد همسر او شود.
تصویری از رویای نزدیک شکل گرفته از عناصر و نقش مایه های جادویی با پشتوانه هایی از فرهنگ و تمدنی اسطوره ای و هوش و توانایی و ظرافتی مثال زدنی، آنچنان که مردمان امروز از نگاه نو و خلاقیت ایشان در هزاران سال پیش به اعجاب آمده و انگشت به دهان می مانند.
یکی از راههای مؤثر برای پشت سر گذاشتن مرحله اول (یادگیری قواعد) تایپ دهانگشتی، تکنیک استفاده از رنگها میباشد به گونهای که با تکنیک رنگها به راحتی میتوان هر کلید را مخصوص یک انگشت به ذهن سپرد و با تمرینهای مکرر موفق به یادگیری تایپ دهانگشتی شد.[نیازمند منبع]
از بس شب افسانهٔ آن زلف دراز است شمع سحر، انگشت به زنهار کشیده ست
خلق از خبرش به کوچه و در انگشت به گوش و دست بر سر
سیاه شدن ناخن ممکن است به دلیل آسیب دیدگی ناشی از کوبیده شدن انگشت به در، یا در اثر فعالیتهای ورزشی به ویژه ورزشهایی مانند فوتبال، بسکتبال یا تنیس که با شتاب گرفتن ناگهانی فرد همراه هستند ایجاد شوند همچنین سیاه شدن ناخن (پا) میتواند در هنگام پایین از تپه یا سراشیبی دویدن یا پیادهروی در زمین ناهموار ایجاد شود.
زخم جگرم کرده بناصور ارادت ای دست مروت منه انگشت به داغم
وی در ملودرام پنج انگشت به سال ۲۰۱۲ نخستین حضور خود در نقش منفی را تجربه کرد.