انتقاد و انتقادپذیری

معنی کلمه انتقاد و انتقادپذیری در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نقد و انتقاد در لغت به معنی ارزیابی، بررسی، شناسایی نمودن، زیر و رو کردن، عیب­ها را نمایاندن و پنهان­ ها را رو کردن است.
نقد؛ یافتن و نشان دادن است تا اگر کسی خواست، راهش را بیابد و اگر نخواست عذری نداشته باشد.
صفایی حائری، علی؛ روش نقد، قم، لیلة القدر، بهار ۸۶، دوم، ص ۱۵ – ۱۶
یکی از واژه هایی که به معنای انتقاد سالم است؛ نصیحت (خیرخواهی) می باشد که از واژه های پر کاربرد قرآنی و روایی است. نصیحت از ماده نَصح و نُصح گرفته شده است. نَصح به معنای خالص شدن و خالص کردن؛ و نُصح به معنای خلوص و بی ‏غل و غش بودن است. بنابراین ناصح، کلام و عمل خود را از هر ناخالصی پاک نموده و انگیزه‏ای جز خیرخواهی ندارد و همچنین بدون هیچ گونه غرض شخصی، و صرفاً برای منافع و مصالح فرد یا جمع، اقدام می کند.
عیب جویی و انتقاد
در روایات بسیاری، از عیب جویی و سرزنش مؤمن، به شدت نهی شده است.
امیر مؤمنان علی(ع) می فرمایند:
"... آن کس که جز به حساب نفس خویش پردازد، خود را در تاریکی ها، سرگردان و در هلاکت افکنده است و شیاطین، او را به سرکشی و طغیان می کشانند و رفتار زشت او را در دیده اش زیبا می نمایانند."
نهج البلاغه، خطبه ۱۵۷
...

جملاتی از کاربرد کلمه انتقاد و انتقادپذیری

شفیع گنجوی به سال ۱۸۴۴ در تفلیس دیوان عقل یا دیوان حکمت را با گرایش و شعار عقل بنیان نهاد که دوستان و شاگردانش شرکت‌کنندگان آن بودند. در این نشست‌ها آخوندزاده، بودنشتدت و چند شاعر و متفکر مسلمان و ارمنی و روس و گرجی آشنا به زبان و ادبیات شرق، زبان‌شناس و باستانشناسی آلمانی که بوندشتدت او را «ر» می‌نامد، حتی توریست‌ها نیز شرکت می‌کرده‌اند و دربارهٔ شاعران بزرگ ایران گفتگو می‌کردند و میرزا شفیع هم سروده‌هایش در انتقاد و طعنه‌زدن به اهل دین و دولت را آنجا می‌خواند.

روشنى بر صدق گفتار و حقانيت دعوت تو است مى نگرند ولى هيچكدام از اين دو گروه از استماع و نظرشان بهره نمى گيرند، چرا كه نظر آنها نظر فهم و درك نيست ، بلكه نظر انتقاد و عيب جوئى و مخالفت است .

ردیه‌نویسی علیه باب و بهاء از زمان پدیداری آن در دوره قاجاریه آغاز گردید اما دلایل ردیه نویسان در انتقاد و رد و انکار این گروه در طی دوره‌های مختلف تاریخی از قاجاریه تا کنون متفاوت از یکدیگر بوده و بنا به زمان بر روی اصول متفاوتی در نقد آنان پافشاری شده‌است.
در سال ۱۷۴۹، روسو با دیگر فیلسوفان عصر روشنگری همراه شد و به نوشتن مقالاتی در رابطه با موسیقی در آنسیکلوپدی پرداخت. او با شرکت و برنده شدن در مسابقهٔ آکادمی دیژون در سال ۱۷۵۰ و نوشتن نخستین رساله خود در پاسخ به سؤال « «آیا بسط، توسعه و استقرار علوم و هنر موجب اصلاح اخلاق مردم است یا خیر؟»»، که برنده جایزه اول این آکادمی شد، شهرت یافت. به علت اندیشه‌های احساساتی و نو روسو، کم‌کم موجی از انتقاد و تمسخر از طرف روشن‌فکران و فیلسوفان این عصر همچون ولتر، دیدرو و دالامبر برخاست.

انتقاد و سرزنش اين منافقان برخاسته از عقده و منافع شخصى آنهاست و هر گاه كمى از زكات به آنها داده شود، ديگر انتقاد نمى كنند.(209)

در سال ۱۳۸۹ محمود احمدی‌نژاد از سیاست‌های کنترل جمعیت انتقاد و نسبت به عواقب آن هشدار داد. او همچنین شعار «دو بچه کافیست» را زیر سؤال برد و آن را یک شعار غربی دانست. احمدی‌نژاد همچنین اعلام کرد که ایران می‌تواند جمعیتی معادل ۱۵۰ میلیون نفر داشته باشد. در اکتبر ۲۰۱۳، سید علی خامنه‌ای رهبر ایران، در پیامی، خواهان افزایش جمعیت ایران دست کم تا ۱۵۰ میلیون نفر شد.

من به چشم خود ديده ام : يكى از علماء و دانشمندانى كه در سمت قاضى شخصيت هاى صالح و برجسته ، انجام وظيفه مى نمود محصل و دانشجوئى را كه همزمان بااشتغال شاگردان به درسشان ، در مدرسه راه مى رفت سخت مورد انتقاد و سرزنش قرارداده و از كار او با خشونت نهى كرد؛ با اينكه اين محصل ، سرگرم تيمار و پرستارى بيمارى بود كه آن بيمار در محلى نزديك به جايگاه تدريس بسرمى برد، و اين محصل به منظور رسيدگى و تاءمين حوائج اين بيمار،ناگزير به رفت و آمد بود.

«هیچ دستگاهی نباید خود را از انتقاد و نقد مصون و از عیب خالی بداند؛ همهٔ دستگاه‌های کشور باید مورد نقد منصفانه قرار بگیرند و همه در جهت اهداف نظام و در چهارچوب آن، رفتار خود را اصلاح کنند».
22. خوارج در ابتدا فقط به انتقاد و بحث هاى آزاد اكتفا مى كردند اما كم كم از توبهعلى عليه السلام ماءيوس گشته و روششان را عوض كردند سرانجام على عليه السلامدر مقابل آنان اردو زد و با آنها صحبت كرد. از آن عده 12000 نفرى ، 8000 نفر پشيمانشدند او با 4000 نفر ديگر به جنگ برخاست و تمام آنها را از دم شمشير گذراند، كمتراز ده نفر آنها نجات پيدا كردند كه يكى از آنها، عبدالرحمن بن ملجم بود.
تا ۲۷۰٪ این نسبت می‌شود. از نظر ارز خارجی، به ویژه در مورد بدهی مستقل، تورم با کاهش ارزش ارز مطابقت دارد. تورم منجر به انتقال ثروت از طلبکارها به بدهکارها می‌شود، زیرا طلبکارها به همان میزان که انتظار می‌رفت (به دلیل کاهش ارزش پول) و بر این اساس این راه حل مورد انتقاد و بحث سیاسی قرار می‌گیرد.