انبوهی نمودن

معنی کلمه انبوهی نمودن در لغت نامه دهخدا

انبوهی نمودن. [ اَم ْ ن ُ/ن ِ/ن َ دَ ]( مص مرکب ) انبوهی کردن. رجوع به انبوهی کردن شود.

معنی کلمه انبوهی نمودن در فرهنگ فارسی

انبوهی کردن

جملاتی از کاربرد کلمه انبوهی نمودن

اثر دیگر در زمینه چهره‌نگاری و تصویرگری پیکر محمد، نسخه مصور معراج‌نامه احمد موسی تهیه شده در عهد سلطنت سلطان ابوسعیدخان ایلخانی، محفوظ در کاخ توپقاپی استانبول است که آرایش عناصر تصویری و تزئینی همراه با سنت هنر شرق به ویژه نقاشی کلیساهای مسیحی، هنر چین در پیوند با سنت هنر ساسانی ارائه شده‌است. چهره محمد در ۱۰ نگاره از نسخه مزبور با عمامه سفید و ظریف بر سر، هاله‌ای زرین و دایره‌وار بر گرد سر با تزئینات خطی پیرامون آن، گیسوان آویخته در طرفین شانه‌ها و جامه‌ای آبی رنگ که سراسر بدن وی را پوشانیده، در مجالس این نسخه به تصویر درآمده‌است. علاوه بر چند نگاره این نسخه که محمد بر دوش جبرئیل و میان بالهای گسترده او همچون شناوری در آسمان شگفتی‌های عالم غیب را مشاهده می‌کند نمونه گرانبهای دیگر این نسخه نگاره‌ای است از پیامبر که در آن او در حال توصیف شمایل بیت‌المقدس (یا مسجدالاقصی)، ستونها و محرابه‌های آن جهت آگاه نمودن قریش، یاران و ناباوران به تصویر درآمده‌است و تمام پیکر او میان انبوهی از نور مقدس طلایی رنگ نمایش داده شده و عبایش از سر وی تا سراسر پیکر را به رنگ تیره پوشانیده و با نمونه‌های نگاره‌های پیشین نسخه یادشده تفاوت آشکار دارد.