[ویکی فقه] امتحان امت ها (قرآن). خداوند امت ها را با جعل شرایع گوناگون وبا فرستادن پیامبران الهی همراه با کتاب و میزان، امتحان می کند. امتحان امت ها با جعل شرایع گوناگون از سوی خداوند:... لکل جعلنا منکم شرعة ومنهاجا ولو شآء الله لجعلکم امة وحدة ولـکن لیبلوکم فی مآ ءاتـکم... «...ما برای هر کدام از شما، آیین و طریقه روشنی قرار دادیم و اگر خدا می خواست، همه شما را امت واحدی قرار می داد ولی خدا می خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید (و استعدادهای مختلف شما را پرورش دهد). پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید! بازگشت همه شما، به سوی خداست سپس از آنچه در آن اختلاف می کردید به شما خبر خواهد داد» آزمودن بنی اسرائیل آزموده شدن گروه ها و طوایف گوناگون بنی اسرائیل با خوشی ها و ناخوشی ها:وقطعنـهم فی الارض امما منهم الصـلحون ومنهم دون ذلک وبلونـهم بالحسنـت والسیـات لعلهم یرجعون. «و آنها را در زمین بصورت گروه هایی، پراکنده ساختیم گروهی از آنها صالح، و گروهی ناصالحند. و آنها را با نیکی ها و بدی ها آزمودیم، شاید بازگردند» امتحان با فرستادن پیامبران فرستاده شدن پیامبران الهی همراه با کتاب و میزان، به هدف امتحان امت های گوناگون:لقد ارسلنا رسلنا بالبینـت وانزلنا معهم الکتـب والمیزان لیقوم الناس بالقسط وانزلنا الحدید فیه باس شدید ومنـفع للناس ولیعلم الله من ینصره ورسله بالغیب.. «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می کند بی آنکه او را ببینند خداوند قویّ و شکست ناپذیر است! » امتحان امت های گوناگون ...
جملاتی از کاربرد کلمه امتحان امت ها
ظلم هر چه باشد كم يا زياد، اثر بقا براى انسان ندارد بلكه زمينه فنا را آماده مى كند.امام على عليه السلام مى فرمايد: ((الظلميزل القدم و يسلب النعم و يهلك الامم (144) ستم گام ها را مى لغزاند و نعمت ها را مىستاند و امت ها را بر اندازد.
زمـخـشـرى در تـفـسـيـر كـشـاف و عـده زيـادى ديـگـر از مـفـسـريـن از ابـن عـبـاس و ديگراننـقـل كـرده انـد كـه در تـفـسـيـر آيـه گـفـتـه انـد: وقـتـىرسـول خـدا (صـلى اللّه عليه و آله وسلم ) آيه (انكم و ما تعبدون من دون اللّه حصب جهنم) كه عليه قريش است تلاوت كرد، قريش سخت در خشم شدند. و ابن الزبعرى گفت : اىمـحـمـد تـنها ما و خدايان ما هيزم جهنمند، و يا خدايان همه امت ها؟ فرمود: هم شما و هم خدايانشما، و هم همه امت ها مشمول اين آيه اند. ابن الزبعرى گفت : به پروردگار كعبه سوگندكـه الان در بـحـث بـر تـو غـلبه مى كنم براى اينكه گفتى تمامى خدايان همه امت ها هيزمجـهـنـمـنـد، آيـا تو عيسى بن مريم را پيغمبر نمى دانى و بر او و بر امتش ثناى خير نمىگويى ؟
به هر حال ، همه انسان ها اعم از انبيا و امت ها مشمول خطاب ياتينكم خواهند بود؛زيرا همان طور كه در صورتى كه مقصود از هدايت ، برهان عقلى يا شهود قلبى باشدشمول آن نسبت به انبيا روشن است ، در صورتى كه مقصود از هدايت ، پيامبر و امام باشدشمول آن نسبت به خود پيامبر و امام نيز مخفى نيست ؛ زيرا هر پيامبر و امام معصومى داراىدو شخصيت است : يكى شخصيت حقيقى و ديگرى شخصيت حقوقى . معلوم است كه سمتنبوتو امامت راجع به شخصيت حقوقى پيامبر و امام است . بنابر اين ، شخصيت حقيقى آنانهمانند ساير افراد مورد خطاب واقع مى شود كه بايد در برابر شخصيت حقوقى خودخاضع و تابع باشند.
و چـه بـسـيـار از امت ها كه قبل از اينان هلاك كرديم با اينكه از اينان نيرومندتر بودند وبه داعى فرار از نيستى در بلاد ديگر رخنه مى كردند (36).
و نيز سخنى را كه به شاگردانش گفته چنين حكايت مى كند: برويد و تمامى امت ها واقوام را شاگردان من كنيد و ايشان را به نام پدر و پسر و روح القدسغسل تعميد بدهيد (تعميد مراسمى است از واجبات كليسا كه هر مسيحى بايد آن را انجام دهدتا از گناهان پاك شود).
و خطاب در جمله (آتيتكم ) و در (جاءكم ) هر چند كه بر حسب نظر ابتدائى به انبيااست ، ليكن اينكه دنبالش فرمود: (ءاقررتم و اخذتم على ذلكم اصرى )، خود قرينهاست بر اينكه خطاب مجموعا به انبيا و ملتهاى ايشان است ، به اين معنا كه خطاب مختصبه انبيا است ، ولى حكمش شامل انبياء و امت هاى ايشان است . پس بر امت ها نيز واجب است كهايمان بياورند و يارى كنند، همانطور كه بر انبياء است كه ايمان بياورند.
مراد از (عالمين ) همه عالم است ؛ براى اينكه كلمه (عالمين ) در آيه با الف و لام آمده، و از نظر ادبيات كلمه جمع اگر با الف و لام بيايد عموميت را افاده مى كند و ظاهرا مراداز (عـالمـيـن ) هـمـه عـوالم بشرى و امت ها و جماعت هاى بشرى تا روز قيامت باشد. و اينسلامى كه خداى تعالى به نوح داده تا روز قيامت ، خود تهيتى است مبارك و طيب كه خداىتـعـالى از نـاحـيـه تـمـامـى امت هاى بشرى كه در اثر مجاهدتها و دعوت نوح ، از اعتقاداتصـحـيـح و اعـمال صالح برخوردار شده اند، به نوح داده است . آرى آن جناب اولين كسىاسـت كـه در بـيـن بـشـر بـه دعـوت تـوحـيـد و مـبـارزه عـليـه شرك و آثار شرك كه هماناعـمـال زشـت اسـت قـيـام نـمـود، و در ايـن راه شـديـدتـريـن رنـج هـا و مـحـنـت هـا راتـحـمـل كـرد، آنـهـم نـه يـك سـال و دو سـال بـلكـه نـزديـك بـه هـزارسال ، آنهم نه با كمك كسى ، بلكه خودش به تنهايى . پس آن جناب به تنهايى در هرخـيـر و صلاحى كه در بشريت تا روز قيامت رخ بدهد سهيم و شريك است . و در كلام خداىتعالى چنين سلامى به احدى داده نشده كه اين قدر وسيع باشد.
اين كلامى است كه سياقش براى انذار مشركين اين امت است ، مى خواهد تشبيه كند اين مشركينرا بـه امت هاى هلاك شده قبل ، چو ن اكثر امت هاى گذشته گمراه شدند، همان طور كه اينانگمراه گشتند و به سوى آن امت ها رسولانى فرستاده شدند، همان طور كه به سوى اينامـت رسـولى فـرسـتـاده شـد و آنـهـا رسـولان خود را تكذيب كردند، و در اثر تكذيب هلاكشدند، مگر عده معدودى كه مخلص بودند.
لذا اگر در تمام امت ها و جوامع بشرى بنگريم به همين نكته مى رسيم كه خداوند درقرآن مى فرمايد :