[ویکی فقه] امت ها و انبیا (قرآن). امت ها پیامبران الهی را که برای هدایت آمده بودند، تکذیب می کردند، و برای آنها توطئه می چیدند، و در آخر گرفتار عقاب الهی می شدند. پیامبران الهی از سوی امت های آنان تکذیب می شدند:ولقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوا الله... فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عـقبة المکذبین. «ما در هر امتی رسولی برانگیختیم که: «خدای یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید!» خداوند گروهی را هدایت کرد و گروهی ضلالت و گمراهی دامانشان را گرفت پس در روی زمین بگردید و ببینید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بود!» ثم ارسلنا رسلنا تترا کل ما جاء امة رسولها کذبوه... «سپس رسولان خود را یکی پس از دیگری فرستادیم هر زمان رسولی برای (هدایت) قومی می آمد، او را تکذیب می کردند ولی ما این امّتهای سرکش را یکی پس از دیگری هلاک نمودیم،....» وان تکذبوا فقد کذب امم من قبلکم... «اگر شما (مرا) تکذیب کنید (جای تعجب نیست)، امتهایی پیش از شما نیز (پیامبرانشان را) تکذیب کردند وظیفه فرستاده (خدا) جز ابلاغ آشکار نیست» عقاب امت ها امت ها در پی توطئه بر ضد پیامبرانشان به عقاب الهی گرفتار می شدند:کذبت قبلهم قوم نوح والاحزاب من بعدهم وهمت کل امة برسولهم لیاخذوه وجـدلوا بالبـطـل لیدحضوا به الحق فاخذتهم فکیف کان عقاب وکذلک حقت کلمت ربک علی الذین کفروا انهم اصحـب النار. «پیش از آنها قوم نوح و اقوامی که بعد از ایشان بودند (پیامبرانشان را) تکذیب کردند و هر امّتی در پی آن بود که توطئه کند و پیامبرش را بگیرد (و آزار دهد)، و برای محو حق به مجادله باطل دست زدند امّا من آنها را گرفتم (و سخت مجازات کردم) ببین که مجازات من چگونه بود! و این گونه فرمان پروردگارت درباره کسانی که کافر شدند مسلّم شده که آنها همه اهل آتشند!» توطئه امت ها هر یک از امت ها برای سلطه بر انبیا و از بین بردن آن ها توطئه می کردند:... وهمت کل امة برسولهم لیاخذوه وجـدلوا بالبـطـل لیدحضوا به الحق... «...و هر امّتی در پی آن بود که توطئه کند و پیامبرش را بگیرد (و آزار دهد)، و برای محو حق به مجادله باطل دست زدند.....» ستیزه گری امت ها ...
جملاتی از کاربرد کلمه امت ها و انبیا
پولس میگوید: «و چون دیدند که بشارت نامختونان به من سپرده شد، چنانکه بشارت مختونان به پطرس؛ زیرا او که برای رسالت مختونان در پطرس عمل کرد، در من هم برای امتها عمل کرد» درحالیکه برخلاف گفته پولس، پطرس خود را مأمور بشارت و تبلیغ بین امت ها (غیر یهودیان) میداند.
آنگاه فرمود كه نوح و ابراهيم (عليه السلام ) را فرستاد، و نبوت و كتاب را در ذريه آندو بـزرگـوار قـرار داد، و يـكـى پـس از ديـگـرى رسـولانـىگسيل داشت ، و اين سنت همچنان در تمامى امت ها استمرار يافت ، و نتيجه كار همواره بود كهعده اى از مردم راه حق را يافته ، اكثريتى از ايشان فاسق شدند، و سپس سوره را با دعوتمردم به اين معنا ختم مى كند
و در معناى اين گفته وى اختلاف كرده اند، بعضى گفته اند: يعنى چه نهر بزرگى است .بعضى ديگر گفته اند: يعنى نهرى مانند نهر شما است ، بعضى گفته اند: نهرى پربركت است . و بعضى ديگر گفته اند: كلمه (يون ) در زبان سريانى معناى صيغهافعل در عربى را مى دهد كه به معناى برتر است ، يعنى اين نهر بزرگتر است و بههمين مناسبت آن وادى و اقليم در ميان همه امت ها به نام بابليون معروف شد، غير از عربكه آن را مصر خوانده اند كه منسوب است به مصر پسر حام ، كه بعد از واقعه طوفاننوح آنجا نزول كرد، (و خدا به همه اينها داناتر است ).
اين بود داستان نان و ماهى كه انجيل يوحنا آنرانقل كرده ، و همان طورى كه مى بينيد با داستان مائده قرآن مطابقت ندارد، و به هرحال دقت در داستان مائده و سياق آيات قرآن كه متضمننقل آن است انسان را به يك بحث ديگرى راهنمايى مى كند، زيرا سؤ الى كه دراول اين آيات از قدرت خداى تعالى شده به ظاهرش سؤ الى است خالى از ادبى كهرعايتش در حق خداى تعالى واجب است ، آخر اين آيات هم منتهى مى شود به اينكه خداىتعالى كسى را كه به اين آيات كفر بورزد تهديد به عذابى كرده كه نظيرش درخصوص هيچيك از معجزات مخصوص به انبيا و معجزاتى كه امت ها از پيغمبران خودمطالبه كرده اند، از قبيل درخواستهاى قوم نوح و هود و صالح و شعيب و موسى و محمد(صلى الله عليه و آله ) ديده نشده است .
اين آيه تتمه بيان است ، تا مشركين مكه را بيشتر انذار و تخويف كرده باشد، وحاصل معنايش اين است كه : پس اينان بايد از خدا بترسند، و بايد به او ايمان بياورند،و با او نيرنگ نكنند، و آياتش را تكذيب ننمايند، كه سنت خدا در اين باره همان عذاب است ،همچنان كه ماجراى امت هاى گذشته كه چگونه خدا هلاكشان كرد و عذابشان نمود، بر اينسنت شهادت مى دهد، زيرا با اينكه آن امت ها از اين مشركين قوى تر بودند، نتوانستند خدارا عاجز كنند، چون در همه آسمانها و زمين چيزى و كسى نيست كه با نيرو و يا نيرنگ خودخدا را عاجز كند، زيرا او عليم على الاطلاق است ، غفلت وجهل در او راه ندارد تا دشمن ، او را در حال غفلت وجهل فريب دهد، و نيز او قادر على الاطلاق است و چيزى تاب مقاومت با او را ندارد.
پس ما هر يك از اين امت ها را به گناهشان بگرفتيم ، بعضى از آنان را با سنگريزه وبعضى را با صيحه بگرفتيم ، بعضى ديگر را در زمين فرو برديم و بعضى را غرقكرديم و خداوند هرگز به ايشان ظلم نمى كرد و ليكن خودشان به خود ظلم كردند (40).
چگونه ممكن است طبيعت انسانيت (كه همه افرادش اعم از اروپائى و آفريقائيش يا آسيائىو امريكائيش و... به طور مساوى مجهز بقوا و اعضائى يكسان مى باشند) رضايت دهد كهيك طايفه بنام متمدن و تافته جدا بافته بر سر ديگران بتازند و ما يملك آنان راتاراج نموده خونشان را مباح و عرض و مالشان را به يغما ببرند و راه به بازىگرفتن همه شؤ ون وجود و حيات آنان را براى اين طايفه هموار سازند تا جائى كه حتىدرك و شعور و فرهنگ آنان را دست بيندازند و بلائى بر سر آنان بياورند كه حتىانسانهاى قرون اوليه نيز آن را نچشيده بودند. سند ما در همه اين مطالب تاريخ زندگىاين امت ها و مقايسه آن با جناياتى است كه ملتهاى ضعيف امروز از دست اين به اصطلاحمتمدنها مى بينند و از همه جناياتشان شرم آورتر اين جنايات است كه با منطق زورگوئىو افسار گسيختگى جنايات خود را اصلاح ناميده به عنوان (سعادت )! بخوردملل ضعيف مى دهند.
قرآن كريم تصريح مى كند كه امت ها و جامعه ها از آن جهت كه امت و جامعه اند (نه صرفاافراد جامعه ها) سنت ها و قانونها، و اعتلاها و انحطاطها بر طبق آن سنت ها و قانونها دارند.سرنوشت مشترك داشتن به معنى سنت داشتن جامعه است .)) (2)
ب : آنچه درباره برخى از امت ها و ملت ها مانند صهيونيست هانقل مى شود مطلب محسوس و بديهى نيست تا نياز به نظريه پردازى نداشته باشد؛زيرا اسرار پشت پرده در اين گونه مسائل سياسى به قدرى پنهان است كه آگاهى از آنبسيار دشوار است . از اين رو نمى توان صرف شكوه ظاهرى يك گروه عيّوث و مفسد راناقض كلام الهى تلقى كرد.
همانطور كه گفته شده در قرآن قرن به مفهوم زمانى آن در قرآن نداريم هر كجا قرن ياقرون كه جمع آن است آمده منظور امت ها و قوم ها مى باشد.