[ویکی فقه] امت ها در جهنم (قرآن). در این مقاله به بررسی آیاتی که راجع به حضور امت ها در جهنم خواهد بود می پردازیم. قال ادخلوا فی امم قد خلت من قبلکم من الجن والانس فی النار کلما دخلت امة لعنت اختها حتی اذا ادارکوا فیها جمیعـا... «(خداوند به آنها) می گوید: داخل شوید در صف گروه های مشابه خود از جن و انس در آتش، هر زمان گروهی وارد می شوند گروه دیگر را لعن می کنند تا همگی با ذلت در آن قرار گیرند (در این هنگام) گروه پیروان درباره پیشوایان خود می گویند: خداوندا! اینها بودند که ما را گمراه ساختند پس کیفر آنها را از آتش دو برابر کن (کیفری برای گمراهیشان و کیفری به خاطر گمراه ساختن ما) می گوید برای هر کدام (از شما) عذاب مضاعف است ولی نمی دانید (زیرا پیروان نیز اگر گرد پیشوایان ستمگر و گمراه را نگرفته بودند آنها قدرتی بر اغوای دگران نمی داشتند)». احتجاج جهنمیان در جهنم قال ادخلوا فی امم قد خلت من قبلکم من الجن والانس فی النار کلما دخلت امة لعنت اختها حتی اذا ادارکوا فیها جمیعـا قالت اخرهم لاولـهم ربنا هـؤلاء اضلونا فـاتهم عذابـا ضعفـا من النار قال لکل ضعف ولـکن لا تعلمون. این خطاب از ناحیه خود پروردگار است، نه ملائکه که واسطه های او در مساءله موت و غیر آنند. مخاطبین به این خطاب به حسب سیاق لفظ بعضی از کفارند که قبل از ایشان امت هایی مانندشان از جن و انس بوده و درگذشته اند، ظاهر سیاق چنین است، و لیکن خطاب در معنای این است که فرموده باشد: (داخل شوید در آنچه که داخل شدند گذشتگان و آیندگان شما، و اگر سیاق را آنطور منتظم نمود، برای این است که زمینه را برای ذکر مشاجرات اهل دوزخ و اعتراضاتی که هر تازه واردی به دوزخیان قبل از خود دارد فراهم نماید.
جملاتی از کاربرد کلمه امت ها در جهنم
و براى هر يك از اين امت ها بر حسب اقتضاى مناطق و اوضاع خاص به خود، احكام و رسومخاصى بود، مثلا امتياز طبقاتى كه در ايران وجود داشت چه بسا باعث مى شد زنان از طبقهبالا حق مداخله در ملك و حكومت و حتى رسيدن به سلطنت وامثال آن را داشته باشند، و يابتوانند با محرم خود چون پسر و برادر ازدواج كنند، ولىديگران كه در طبقه پائين اجتماع بودند چنين حقى را نداشته باشند.
و از همين جا است كه مى بينم قرآن همان عنايتى را كه به داستان اشخاص دارد به داستانو تاريخ امت ها نيز دارد بلكه اعتنايش به تواريخ امتها بيشتر است براى اينكه در عصرنزول قرآن آنچه از تاريخ بر سر زبانها بود تنهااحوال پادشاهان و رؤ ساى امتها بود و ناقلين تاريخ هيچ در صدد ضبطاحوال امتها و تواريخ جوامع نبودند شرح حال جوامع تنها بعد ازنزول قرآن باب شد آن هم بعضى از مورخين مانند مسعودى و ابن خلدون متعرض آن شدندتا آنكه تحول فكرى اخير در تاريخ نگارى پديدار شد و به جاى پرداختن به شرححال اشخاص به شرح حال امتها پرداختند و بطورى كه مى گويند اولين كسى كه اينروش را باب كرد (اگوست كنت فرانسوى ) متوفى درسال 1857 ميلادى بوده است .
- 48 هود: امت ها منظور امم درستكارى مى باشند كه اصحاب سفينه بوجود مى آيند و همچنيناز امم ساير جانداران همراه نوح . (ج 10 ص 241- 240).
حسين از من و من از حسينم ؛ دوستدار حسين محبوب خداست ؛ حسين امتى از امت ها است .
بـعـضـى از مـفـسـريـن گـفـتـه اند: منظور از اينكه مى فرمايد: (بپرس از رسولانى كهقبل از تو فرستاده ايم ) پرسيدن از امت هاى آن رسولان است ، يعنى مثلا از علماى يهود ونصارى بپرس ، نظير آيه : (فاسال الذين يقرون الكتاب من قبلك ) و فايده اين مجازگـويـى ايـن اسـت كـه اگـر مـى فـرمـود: (از امـتـهـايـى كـهقـبـل از تـو پيامبرانى به سويشان فرستاديم بپرس ، آيا ما غير از رحمان آلهه ديگرىبرايشان قرار داديم تا آنها را بپرستند؟) ممكن بود همان امت ها به دروغ بگويند: بله .ولى فـرمـود: (از پـيـامـبـرانـى كـه قـبل از تو فرستاديم بپرس ) تا معلوم شود كهگفتار امت ها حجت نيست تا هر چه در جواب بگويند درست باشد.
توضيح اين كه آن چيزى كه خداى تعالى در اين آيه مقرر فرموده ، حكمى است كه بهمصلحت امت جعل شده ، حكمى است كه مجتمع مسلمين به وسيله آن از اين كه دستخوش اختلاف وتشتت گشته از هم متلاشى گردد حفظ مى شود، و اين چيزى زايد بر ولايت و سرپرستىمعهود در بين امت ها و مجتمعات نيست ، و همان چيزى كه مى بينيم عموم مجتمعات _ چهاسلامى و چه غير اسلامى - آن را در بين خودمعمول مى دارند، يعنى يكى از افراد جامعه خود را انتخاب نموده و به او مقام واجب الاطاعهبودن و نفوذ كلمه مى دهند در حالى كه از هماناول مى دانند او هم مثل خودشان جايزالخطا است ، و در احكامى كه مى راند اشتباه هم دارد، وليكن هر جا كه جامعه فهميد حكم حاكم بر خلاف قانون است ، اطاعتش نمى كند، و او را بهخطايى كه كرده آگاه مى سازد، و هر جا يقين به خطاى او نداشت ، و تنهااحتمال مى داد كه خطا كرده به حكم و فرمان اوعمل مى كند، و اگر بعدها معلوم شد كه خطا كرده مسامحه كند، و با خود فكر مى كند مصلحتحفظ وحدت مجتمع و مصونيت از تشتت كلمه آن قدر بزرگ و مهم است ، مفسده اشتباه كاريهاىگاه به گاه حاكم را جبران مى كند.
در كتاب مجيد الهى ، از بى ايمانى يا ايمان امت ها، از پيروزى يا شكست ملت ها، از عدالتيا ستمكارى بعضى از اقوام ، از دادگرى يا جنايت و خيانت از قوت يا ضعف ، از سقوط ياهلاك امم مختلف ، سخن بسيار به ميان آمده و خلاصه يك قسمت مهم اين كتاب آسمانى ، ازشرح تاريخ اقوام يا افراد گذشته و حوادث خوب و بد آنانتشكيل يافته است . مطالعه و تفكر درباره هر يك از آن وقايع ،عامل مؤ ثرى در بيدارى فكر انسان و راه روشنى براى شناختنعلل خوشبختى و بدبختى بشر است .
افزون بر اين مطلب آنچه كه عامل نابودى پيشينيان بوده قانون و سنت خداوندى است .وقتى قانون باشد مى رساند كه امت هاى آينده وحال نيز مثل امت ها و جامعه هاى گذشته در صورت تكرار همان رفتار و گناهان وضعيت وپايانى چون آنان خواهند داشت : ((قد خاب من قبلكم سنن فسيروا فى الارض فانظرواكيف كان عاقبة المكذبين (360) ))پيش از شما سنتهايى گذشت . پس بر زمين سيركنيد و سرانجام تكذيب كنندگان را بنگريد...
اينها اصول معتبره اى است كه همه امت ها آن را محترم شمرده و كم و بيش در بين خود اجرا مىكردند، حال يا يك زن را به يك مرد اختصاص مى دادند، و يا بيشتر از يكى را هم تجويزمى كردند، و يا به عكس يك مرد را به يك زن و يا چند مرد را به يك زن و يا چند مرد رابه چند زن ، بر حسب اختلافى كه در سنن امتها بوده ، چون به هر تقدير خاصيت نكاح راكه همانا نوعى همزيستى و ملازمت بين زن و شوهر است محترم مى شمردند.
بنى اسرائيل كه به سبب بهره مندى از نعمت ها و بينات فراوان بر ديگران برترى داشتند، به جاى برترى در شكر و اطاعت و ايمان بر ساير امت ها، در ناسپاسى و كارشكنى و ارتكاب زشت ترين گناهان ، بدترين امت ها شدند. آنان روز جمعه را به شنبه تبديل كرده با اين ادعا كه در اين روز خدا نيز چيزى نيافريد، آن را مخصوص عبادت دانستند. خداى سبحان به موساى كليم فرمود تا آنان را به حال خود واگذارد و نيز آنها را از كار و به ويژه ماهى گيرى در اين روزنهى كرد، ليكن صيد محتالانه آنها به خسارت قِرَد و خنزير شدن انجاميد و اين اعتدا به منزله جزء اخير علت تامه براى بوزينه شدن آنان شد. در اين ماجرا و ححادثه مسلم تاريخى كه در عصر حضرت داود رخ داد و يهود عصر نزول قرآن نيز به تحقق قطعى آن علم مسلم داشتند، گروه متجاوز كه به تحقيق از قصد صيد نامشروع ماهى با احتيال در روز شنبه آگاه بودند، به تبديل صورت مبتلا و حقيقتاً به بوزينه تبديل شدند و ديگر اسرائيليان ازاين تنكيل مصون ماندند.