امامت در معتزله

معنی کلمه امامت در معتزله در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] امامت و جانشینی در مکتب اسلام از نظر اعتقادی و تاریخی مورد توجه است. مذاهب اسلامی با پذیرش اصل امامت با اختلافاتی در تفسیر و مصادیق این اصل روبرو شدند. ملاحظه این اختلافات ما را به نظر صحیح و باطل مذاهب در مورد امامت هدایت می کند. در این مقاله امامت از منظر معتزله بیان و نقد می شود.
امامت و خلافت در مکتب شیعه بار معنایی متفاوت دارد. خلافت به جنبه ظاهری حکومت و ریاست امام (علیه السّلام) گفته می شود اما جنبه ولایت امام (علیه السّلام) در امور دینی و دنیایی به معنی امامت است.
علامه حلی، حسن بن یوسف، الالفین، ص۵۷.
مهمترین مساله سیاسی-اجتماعی در آئین اسلام مساله امامت است. شان اعتقاد امامت مورد انکار جامعه تسنن است درحالی که در تشیع، این مساله علاوه بر شئون مختلفی که دارد یکی از اصول اعتقادی محسوب می شود. این شان، نشان دهنده جایگاه امامت نزد شیعیان است. اختلافات بوجود آمده در این مساله به تناقضات مختلف کشیده شده است. تعیین امام و راههای شناخت او و نیز شرح وظایف امامت نزد اهل سنت با نوعی برداشت سلیقه ای در مجامع علمی مطرح می شده است. علت این اختلافات توجیه عملکرد ناصحیح فرصت طلبانی بوده است که این منصب الهی را غصب کرده بودند تا اینکه در افراطی ترین نظر معتقد شدند که امامت به حکم عقل باید از سوی مردم تعیین شود. این نظر از سوی مکتب معتزله ارائه شده است.
معروف الحسینی، هاشم، الشیعة بین الاشاعرة والمعتزلة، بی تا، ۱۹۵.
معتزله به عنوان یکی از مذاهب کلامی اهل سنت در مساله امامت، نظریات عموم اهل حدیث را پذیرفته اند و البته در مواردی هم با ایشان اختلاف دارند. به برخی از دیدگاه معتزله اشاره می کنیم.
← هدف از امامت
...

جملاتی از کاربرد کلمه امامت در معتزله

بعد از امام هادى (عليه السلام ) مقام امامت به فرزندش امام حسن عسكرى (عليه السلام )رسيد؛ زيرا خصال و ويژگيهاى امامت در وجود او جمع بود و در خصايص ‍ مقام مقدس امامت ،از همه مردم زمان خودش برترى داشت او در علم ، زهد،كمال عقل ، عصمت ، شجاعت ، كرم و اعمال بسيار كه انسان را به پيشگاه خدا نزديك مى كند،سرآمد همه اهل زمان خود بود. از سوى ديگر پدر بزرگوارش امام هادى (عليه السلام ) باتصريح و اشاره ، جانشينى و امامت آن حضرت را بيان نمود.
مقام امامت ، بعد از امام جواد (عليه السلام ) به پسرش ابوالحسن ، امام على بن محمّد (عليهالسلام ) رسيد؛ زيرا همه خصلتهاى امامت در او جمع بود و وجودش سرشار ازفضايل و مناقب بود و هيچ كس جز او نبود كه مقام پدرش به او ارث برسد، به علاوهپدرش امام جواد (عليه السلام ) با تصريح و با اشاره ، امامت و جانشينى آن حضرت رابعد از خودش بيان فرمود.
به لطف خداوند كتاب هاى توحيد، عدل ، نبوّت و امامت در سالهاىقبل در تيراژ فراوانى به چاپ رسيد و توجّهى كهنسل نو در سايه جمهورى اسلامى به مطالعه كتاب هاى معارف اسلامى پيدا كرده است ،مرا بر آن داشت كه كتاب معاد را هم بنويسم .
بعبارت ديگر: وظيفه امام ايصال به مطلوب است ولى مقامرسول ارائه طريق مى باشد ناگفته پيداست كه بسيارى از پيامبران خدا مانند پيغمبراسلام صلى الله عليه و آله هر سه مقام را دارا بودند و مقام امامت در مفهوم خودش ‍ عبارتاست از: تحقق بخشيدن به برنامه هاى دينى اعم از حكومت به معنى وسيع و اجراى حدود واحكام خدا، و هم چنين تربيت وپرورش نفوس در جهت ((ظاهر)) و ((باطن )) و اين مقام از دو مقاممذكور [رسالت و نبوت ] بالاتر است .
139-از اين تعبيرات خيال نشود كه مدتهاى زيادى در حبس مانده اند، زيرا پوستانداختن صورتهاى خاندان رسالت و پرده گيان امامت در ظرف چند روز در عرض راهها باآن سرعت سير دادن به آنها در هواى خشك و سوزان صحراها به مرحلهعمل مى رسد احتياج به مدتهاى زيادى ندارد، چنانچه عملا در ظرف چند روز در مسافرت آنصفحات و راه رفتن در آفتاب آن سامان ديده مى شود.

و اينك روز ميلاد وصى على ابن ابى طالب است و امام علاوه بر لبخند بر ولادت فرزندش ، بر تولد وصى و جانشين خود، كه حافظ ارمان رسول خدا (ص ) و على عليه السلام است ميخندد. و فاطمه عليها السلام خوشحال از اينكه خانه اش ، منور به نور امامت است . و پيامبر (ص ) نيز بر تبسم على و فاطمه لبخند ميزند كه خانه اى براى ترويج عدالت بر پا نموده اند وفرزندانى در مقام امامت در سنگر حفاظت از رسالت تربيت مى نمايند.

امامت از بنيادهاى اساسى دين اسلام است كه بدون آن امامت وكمال اين ديانت محقق نمى شود و هرگز از آن بى نياز نخواهد شد. احتياج به امامت تنه ابراى اداره امور دينى نيست بلكه امامت در تمامى بخش هاى اجتماعى ، اقتصادى و سياسى اسلام نقش تعيين كننده اى دارد و استقلال ، سيادت ، امنيت ، آزادى و آرامش امت مسلمان را تضمينمى كند. شايد اساسى ترين علت نياز به امامت ، مساءله انسان سازى باشد. امام و امامت است كه فضيلت و نيكى را در جامعه گسترش مى دهد و روح هايى به استوارى كوه مى پروراند، امامت است كه خودمحورى ، غرور، طمع ، حسد و ديگر انحرافات را از ريشه مى خشكاند و با تمامى كجروى ها نبرد مى كند.