ام غسان

معنی کلمه ام غسان در لغت نامه دهخدا

ام غسان.[ اُم ْ م ِ غ َس ْ سا ] ( ع اِ مرکب ) عقرب. ( المرصع ).

معنی کلمه ام غسان در فرهنگ فارسی

عقرب

جملاتی از کاربرد کلمه ام غسان

محمد بن غسان هاشمى ميگويد كه : در يكى از عيدهاى اضحى بخانه مادرم وارد شدم ، زنىدر پهلوى او نشسته بود كه لباسهاى كهنه و مندرس در تن داشت و در عينحال آثار عفت و نجابت و بزرگى از حركات او ساطع بود.
عتابه مادر جعفر برمكى  محمد بن غسان هاشمى ميگويد كه : در يكى از عيدهاى اضحى بخانه مادرم وارد شدم ، زنىدر پهلوى او نشسته بود كه لباسهاى كهنه و مندرس در تن داشت و در عينحال آثار عفت و نجابت و بزرگى از حركات او ساطع بود.
سپس حضرت نزديك آن جسد رفت و با پاى خود به او زده فرمود: به اجازه خداوندبرخيز اى مدرك پسر حنظله پسر غسان ، پسر بحير، پسر فحر پسر سلامت ، پسر طيبپسر اشعث ، بشنو كه خداوند تو را به دست على بن ابيطالب زنده گردانيد.
از جمله مسائلى كه ضربه شديدى بر روحيه آنها وارد كرد اين بود كه كعب بن مالك مىگويد روزى در بازار مدينه با ناراحتى نشسته بودم ديدم يك نفر مسيحى شامى سراغمرا مى گيرد، هنگامى كه مرا شناخت نامه اى از پادشاه غسان به دست من داد كه در آننوشته بود اگر صاحبت ترا از خود رانده به سوى ما بيا،حال من منقلب شد گفتم اى واى بر من كارم به جائى رسيده است كه دشمنان در من طمعدارند!
مردم غسان كه تابع قدرت روم بودند، مذهب يعقوبى داشتند. گروهى از رهبانان مسيحىدر حجاز مى زيستند، پيامبر اسلام با آنان معاصره بوده و قرآن به وجود آنان در جزيرةالعرب اشاره كرده است . بايد دانست كه عقايد يهوديان و مسيحيان حجاز با يكديگريهوديان و مسيحيان مراكز ديگر اختلاف اساسى داشت . تصريحات قرآن به عقايد آنانمبين اين واقعيت است . گويا كهن ترين شاخه مسيحيت يعنى ((مونوفيزيت ))ها در حجازساكن بوده اند كه اعتقاد به طبيعت واحد عيسى داشتند. اين گروه از مسيحيان ((ابيونيان ))خوانده شده اند. كلمه عبرى ((ابيونى ))، فقير معنا مى دهد. ((ابيونيان )) بر خلافديگر فرقه هاى مسيحى رابطه خود را از يهود نبريدند.
شاه غسانی حارث سوم که با امرؤالقیس دشمنی داشت، هنگامی از مسئلهٔ أمانت نزد «سموأل» متوجه شد قلعه را محاصره نمود ودرخواست کرد که دروع امرؤالقیس به وی تحویل بدهند، أما سموأل درخواست وی را رد کرد، و گفت من أمانت را خیانت نمی‌کنم، درهنگامی که حارث غسانی قلعه سموأل در محاصره داشت یکی از پسران «سموأل» دستگیر نمود و گفت أگر أمانت «امرؤالقیس الکندی» به من تحویل ندهید پسرت را می‌کشم، سموأل برعهد خود پای برجاه ماند وأمانت امرؤالقیس را حفظ نمود، حارث پسر وی را بکشت وقلعه را رها نمود. در اینجا «سموأل» این بیت شعر را سرود:
مأمون حملات ترکان و علی‌الخصوص خوارج را به خراسان نشانهٔ ضعف غسان دانسته و از آن جهت که نگرانی همیشگی به مسئله خوارج حساسیت زیادی نسبت به آن داشت و در نامه‌هایش به طاهر نیز بارها به این مورد اشاره کرده‌است، در انتها باعث برکناری غسان شد.
همچنین یعقوبی در گزارش خود حکومت غسان در خراسان را حکومتی موفق می‌دانسته‌است اما خلاف این گزارشاتی به مأمون رسیده بود که یکی دیگر از دلایل برکناری غسان بود.
و اما اصل مطلب جريانش از اين قرار بوده كه : افرادى كه همه ساله از ييلاق از شام بهمدينه برمى گشتند و با خود پتو و خواربار مى آوردند و مردمى عوام بودند، در آن ايامدر مدينه انتشار دادند كه روميان در حال جمع آورى قشون هستند و مى خواهند با لشكرىانبوه با رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) نبرد كنند، وهرقل با همه لشكريانش حركت كرده و قبائل غسان و جذام و بهراء و عامله را هم با خودهمداستان نموده اينك خودش در حمص مانده و لشكريانش تا بلقاء رسيده اند.
چون آمنه مادر پيامبر صلى الله عليه و آله ، به حضرت حامله شد كهانت كاهنانمختل شد سطيح كه كاهنى بود معروف از طايفه غسان به رزقاء يمامه كه او هم كاهنه بودنامه نوشت كه بايد در خاموش كردن اين نور به هر مكر و خدعه متمسك شد.