ام سوید

معنی کلمه ام سوید در لغت نامه دهخدا

ام سوید. [ اُم ْ م ِ س ُ وَ ] ( ع اِ مرکب ) اِست. ( المرصع )( مهذب الاسماء ). کنیه دبر است. ( از مؤید الفضلاء ). مقعد. ( آنندراج ). || جفته. ( از المرصع ).

معنی کلمه ام سوید در فرهنگ فارسی

مقعد یا جفته

جملاتی از کاربرد کلمه ام سوید

دکتر رضا که در سوئد مشغول به تحصیل بوده اکنون پزشک متخصص و جراح مغز و اعصاب است او در سوئد موقعیت بسیار عالی را کسب کرده، به‌طوریکه قرار است بیمارستانی دایر کنند که به نام و با ریاست او باشد. دکتر رضا بعد از دوازده سال دوری از وطن برای دیدار اقوام به ایران بازمی‌گردد، او از طریق نوشته‌های مریم که تحصیل کرده و دبیر دبیرستان است با تحولات ایران و مسائل جنگ تحمیلی و جبهه آشنا می‌شود و عمل مهمی را نیز که قرار بود در خارج از کشور انجام شود بر روی یک مجروح جنگی انجام می‌دهد که با موفقیت بسیار همراه می‌شود، او به همراه مادر، پدر و خواهرش به خواستگاری مریم می‌رود که با جواب منفی او روبرو می‌شود، اما وقتی به سوید می‌رود تصمیم می‌گیرد برای همیشه به ایران بازگردد و با مریم ازدواج کند.
سوید بعد از کش و قوس‌های فراوان سرانجام در سال ۲۰۱۰ برای تعدادی از کنسرت‌ها دوباره شکل گرفت.
«خانوادۀ من که دختر یکی از پروفسورهای سوید است اِلسا بود که مسلمان شد اسمش را دولت خانم گذاشتم.»
در سال سی‌ام هجرت به خلیفه سوم عثمان خبر رسید که مردم خراسان به آئین پیشین برگشته‌اند. عثمان، سعید بن عاص بن امیه را با سپاه مدینه به خراسان فرستاد و به عبدالله بن عامر بن کریز والی بصره نامه کرد که با سپاه بصره به خراسان شود. عثمان در نامه خود به این دو وعده داده بود هر یک از اینها پیروزی یابد، بر خراسان فرمانروا شود. عبدالله پیش از سعید به خراسان شد و تا نیشابور بگشاد. سعید از کوفه درآمد و چون چنان دید به گرگان شد. مردم گرگان در حصار شدند و با او صلح کردند. دویست هزار درم بازستاند و ایشان را به مسلمانی آورد. سپس آهنگ طبرستان نمود. طبری آورده است «بعد نخستین، شهریست تمیشه خوانند با ایشان حرب کردند چنان‌که صلاه الخوف (نماز وحشت) کرد به حرب اندر، پس از مردمان صلح خواستند بر آنکه از ایشان یک تن را نکشد. او شرط را پذیرفت و چون از حصار بیرون آمدند همه را بکشت و یک تن را دست بازداشت و گفت چنین شرط کردم که یک تن را نکشم گفتند که ما بدین سخن چنان خواستیم که هیچ‌کس را نکشی. وی گفت من یک تن را خواستم که نکشم و از آنجا به طبرستان شد و همه را بگشاد و با سپاه بازآمد و به مدینه باز شد و مردمان طبرستان بگاه عمر، سوید بن مقرن مسلمان کرده بود تا گرگان، باز مرتد شده بودند تا سعید بن العاص بیامد بگاه عثمان و باز چون سعید بازگشت دیگر باره بازایستادند»
ازاین‌رو، [نادر] خود را شاهنشاه (پادشاه پادشاهان) خواند.» سویدی به شرحِ تاریخ‌نگاریِ درباریِ نادرشاه اشاره، و دربارهٔ چگونگیِ اعطای مقامِ «داماد» به وی به‌واسطهٔ ازدواجِ نادرشاه با چندین خانوادهٔ حکومتی مهم، بحث و خاطرنشان کرد که شاه ادعای سرزمین‌های عراقی را دارد که متعلق به تیمور بود. دفاع از حاکمی مانند نادرشاه صرفاً برپایهٔ پیروزی‌ها و استعدادِ جنگیَش، رویکردی نبود که فیلسوفانِ سیاسیِ مسلمانِ پیشامدرن از آن استقبال کنند.
طبری در بخشی از تاریخ خود که سال‌های ۱۵ تا ۱۳۲ هجری را در بر می‌گیرد «در خبر فتح جرجان و طبرستان» در زمان عمر نوشته است که پس از فتح ری و دماوند و قومس به‌دست نعیم بن مقرن، برادر نعیم بنام سوید بسال ۲۲ هجری به‌دنبال هزیمتیان از بسطام به گرگان آمد «مزبان گرگان ملک گرگان پیش او بازآمد بر یک منزل» و شرایط او را به قبول مسلمانی یا پرداخت جزیه برای ساکنان گرگان پذیرفت.
بسال سی‌اُم هجرت به خلیفه سوم عثمان بن عفان خبر رسید که مردم خراسان به دین پیشین مزدیسنا برگشته‌اند. عثمان، سعید بن عاص بن امیه را با سپاه مدینه به خراسان فرستاد و به عبدالله بن عامر والی بصره نامه کرد که با سپاه بصره به خراسان شود. عثمان بن عفان در نامه خود به این دو وعده داده بود هر یک از اینها پیروزی یابد، بر خراسان فرمانروا شود. عبدالله پیش از سعید بن عاص به خراسان شد و تا نیشابور بگشاد. سعید بن عاص از کوفه درآمد و چون چنان دید به گرگان شد. مردم گرگان در حصار شدند و با او صلح کردند. دویست هزار درخم بازستاند و ایشان را به مسلمانی آورد. سپس آهنگ تبرستان نمود. طبری آورده‌است «بعد نخستین، شهریست تمیشه خوانند با ایشان حرب کردند، چنان‌که نماز خوف (نماز وحشت) کرد به حرب اندر، پس از مردمان صلح خواستند بر آنکه از ایشان یک تن را نکُشد. او شرط را پذیرفت و چون از حصار بیرون آمدند همه را بکشت و یک تن را دست بازداشت و گفت چنین شرط کردم که یک تن را نکُشم گفتند که ما بدین سخن چنان خواستیم که هیچ‌کس را نکُشی. وی گفت من یک تن را خواستم که نکُشم و از آنجا به تبرستان شد و همه را بگشاد و با سپاه بازآمد و به مدینه باز شد و مردمان تبرستان بگاه عمر بن خطاب، سوید بن مقرن مسلمان کرده بود تا گرگان، باز مرتد شده بودند تا سعید بن عاص بیامد بگاه عثمان بن عفان و باز چون سعید بن عاص بازگشت دیگر باره بازایستادند»
در سال ۱۹۹۶ و بعد از آمدن ریچارد اواکز و نیل کودلینگ کیبوردیست، سوید توانست به یک موفقیت عظیم تجاری با انتشار آلبوم «به زودی» دست پیدا کند. آلبوم در چارت انگلستان به رتبه اول دست پیدا کرد و پنج تک‌آهنگ آلبوم نیز در لیست ده آهنگ پرفروش قرار گرفت. آلبوم تبدیل به پرفروش‌ترین آلبوم جهانی سوید شد. در سال ۱۹۹۷ اندرسون به کراک و هرویین اعتیاد پیدا کرد. با وجود مشکلات فراوان آلبوم چهارم گروه «موسیقی سر» (۱۹۹۹) منتشر شد و به صدر جدول پرفروش‌های انگلستان راه پیدا کرد. آخرین آلبوم سوید «یک صبح جدید»(۲۰۰۲) که اولین آلبوم آن‌ها بعد از جدایی از انتشارات نود رکوردز نیز به‌شمار می‌رفت یک ناامیدی بزرگ تجاری بود و گروه سال بعد از هم پاشید.
او خواستار شد که اگر دشمنان بر وی تازند سوید او را یاری کند و سوید خواستهٔ وی را پذیرفت) (گویند اسپهبد خداوند طبرستان برای آشتی با سوید نامه نوشت که با هم شیوهٔ سازگاری در پیش گیرند و او چیزی به سوید بپردازد نه بر کسی باشد و نه با کسی.