ام رمال

معنی کلمه ام رمال در لغت نامه دهخدا

ام رمال. [ اُم ْ م ِ رِ ] ( ع اِ مرکب ) کفتار. ( از المرصع ) ( منتهی الارب ) ( از المنجد ).

معنی کلمه ام رمال در فرهنگ فارسی

کفتار

جملاتی از کاربرد کلمه ام رمال

شمال این استان رشته‌کوه حجر و جنوب آن رمال آل وهیبه واقع شده‌است.
در رمل، اساس کار ریختن نقطه است. این کار از دو راه صورت می‌پذیرد. یکی این که رمال به‌طور تصادفی در شانزده سطر تعدادی نقطه می‌کشد. سپس نقطه‌های هر سطر را دو به دو به هم وصل می‌کند. واضح است که از این طریق در انتهای هر سطر؛ یا یک نقطه باقی می‌ماند یا نقطه‌ای نمی‌ماند. در این صورت سطری را که تعداد نقاط آن فرد بوده (فرد یا نقطه)، و سطری که تعداد نقطه‌های آن زوج بوده (زوج یا خط) محسوب می‌کنند. راه دیگر ریختن قرعه یا تاس است. اگر عدد تاس فرد باشد نشانگر نقطه و اگر زوج باشد نشانگر خط است. پس از تشکیل خط و نقطه‌ها آن‌ها را به صوت چهار ردیف چهارتایی می‌نویسند. که به آن‌ها امّهات می‌گویند. امهات همان چهار شکلی هستند که پس از ریختن ۱۶ سطر نقطه و جداسازی چهار چهار آنها و زیر هم نهادن حاصل می شوند
رمال دهکده مورد اعتماد و احترام مردم و عملاً همه کارهٔ آبادی است. با شروع فعالیت سپاه دانش و ورود سپاهی دانش جوان، رمال که منافعش را در خطر می‌بیند شروع به کارشکنی می‌کند. سپاهی دانش با تعمق و حوصله متدرجاً واقعیت شخصیت رمال را آشکار می‌سازد. مردم که پیش از این به رمال عقیده داشتند، به جانب سپاهی دانش گرایش پیدا کرده و با راهنمایی او در سازندگی آبادی خود می‌کوشند.
که عدی چون شد از عداوت خال همنشین سباع و وحش و رمال
گفت تو چون بار کردی این رمال گفت تا تنها نماند آن جوال
ز دست انداز دوران گرچه یک مشت استخوان گشتم ضمیر خلق را چون قرعه رمال می دانم
داغ جنون نمی رود از استخوان ما از نقطه پاک قرعه رمال چون شود
ای خداوند، من از شدت دلتنگی خویش بر شمارم، به عدد بیشتر آید ز رمال
نقطه بی رمال چون مرکز بود ثابت قدم اختیاری نیست گردش سبعه سیاره را
کدام سال بود کاندرو تو نستانی ولایتی که زر و مال او فزون ز رمال
نقطه در سیر و سکون تابع رمال بود شکوه از ثابت و سیار نمی باید کرد
امروز نيز در جوامعى كه به خدا ايمان ندارند - هر چند از نظر علم و دانش روز پيروزيهاىفـراوانـى كـسـب كـرده انـد - ايـن قـبـيل خرافات و موهومات فراوان است تا آنجا كه گاهىافـتـادن يـك نـمـك پـاش بـر زمـيـن آنـهـا را سـخـت نـاراحـت مـى كـنـد، ومنزل و اطاق يا صندلى كه شماره آن سيزده باشد سخت در وحشتشان فرو مى برد، و هنوزهم بازار رمالان و فال گيران در ميان آنها گرم و داغ است ، و مساله موهوم بخت و طالع درميان آنها مشترى فراوان دارد.
کوکر یکی از مشهورترین پرنده‌های بادیه است، مخصوصاً در منطقهٔ خاورمیانه. در دشت‌ها و کوهپایه‌های سلطنت عمان این پرنده با مجموعه‌های بسیار بزرگ دیده می‌شود. (أسراب) مجموعه‌های سیصدتایی و حتی هفتصدتاهی طلایی رنگ در نگار آب دانها و چشمه‌ها دیده می‌شود. این پرنده بی‌نظیر در فصل بهار به دشت گستردهٔ بین «جده حراسیس» و رمال آل وهیبه در صحرای پهناور منطقه شرقی کوچ می‌کند و تأثیری‌گذاری آن بر منطقه باعث شده است که نوعی فرهنگ و تفریح در بین تمام ساکنین به وجود آید. طلایی بودن این پرنده هم از نظر رنگ و زیباییست و هم از نظر اهمیت طلایی آن برای این مناطق است.
اموری هم‌چون فالگیری، رمالی و استخاره که توسط برخی به باور ارتباط یافتن با عالم غیب انجام می‌شود علوم خفیه نامیده می‌شوند.
نه شاعرست هر آنکو دو بیت نظم کند نه کیمیاست همه یکسره رماد و رمال
کس ریگ بیابان نکند خرج بدین سان گیرم به مثل مال تو افزون ز، رمال است