ام خرمان
معنی کلمه ام خرمان در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ام خرمان
صاحب مستدرك از عالم موثق و مورد اطمينان به نام سيد محمد فرزند سيد هاشم هندى نقل مى كند كه او گفته است : سيد جواد (صاحب مفتاح الكرامه ) در يكى از شبها درحال خوردن شام بود كه كسى درب خانه او را كوبيد. سيد جواد از طرز كوبيدن دربدانست كه خادم سيد بحرالعلوم است . با سرعت و شتاب به سوى درب منزل رفت . وقتى درب را باز كرد خادم سيد بحرالعلوم به سيد جواد گفت : سيدبحرالعلوم غذا و شام را كشيده و انتظار شما را مى كشد. باعجله به نزد سيد بحرالعلومرفت وقتى چشم سيد به او افتاد گفت : آقا چه شده ؟ بحرالعلوم شروع به سخن كرد وفرمود: مردى از برادرانت از بقال محل براى خانواده اش قرض مى كند و هر شبانه روزمقدارى خرمايى زاهدى (بنجل ) نسيه از او خريدارى مى كند و جز خرما چيزى نمى خورد، وامروز كه رفته خرما بخرد بخاطر بدهى هاى فراوان همان خرمان را هم به او نداده وگفته بدهى تو زياد شده است و اين همسايه شما ازبقال خجالت كشيده و چيزى را خريدارى نكرده و خانواده او بى شام مانده اند تو در نعمت باشى و بخورى و كسى كه خانه اش به خانه تو چسبيده و همسايه تو است در فقر وگرسنگى بسر ببرد، و خودت هم او را مى شناسى كه فلانى است .