الاصول و الفروع

معنی کلمه الاصول و الفروع در دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] کتاب، توسط جمعی از پژوهشگران، تحقیق شده است.
کتاب، مشتمل بر شرح زندگی مؤلف (ترجمة المؤلف) و محتوای مطالب است.
در ابتدای اثر، ترجمه‎ای از مؤلف ذکر شده و سپس مستقیما به محتوای مطالب برمی‎خوریم. نویسنده در این کتاب، مباحث مختلف کلامی را در ابواب متعددی مطرح کرده است. مباحث جلد اول از صفت ایمان و اسلام شروع می‎شود و با اسم و مسمی خاتمه می‎یابد و جلد دوم از ذکر اختلاف در نبوات نساء، آغاز و با رد بر قدریه پایان می‎پذیرد.
نویسنده در بخشی از کتاب، در ابطال سخن کسانی که معتقدند ایمان، تنها معرفت به قلب است یا فقط تصدیق زبانی است یا جمع دو مورد سابق، بدون عمل است، می‎نویسد: سخن قائلین به اینکه ایمان، تنها شناخت قلبی است و برای تحصیل آن نیازی به اقرار زبانی نیست، با آیه شریفه‎ای که در آن بیان شده، یهود و نصاری پیامبر(ص) را می‎شناختند، ابطال می‎شود. آن آیه این است ... یَجِدُونَهُ مَکتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ الْإِنجِیلِ... (اعراف: 157). آنان حق را چونان شناخت انسان از فرزندش، می‎شناختند، ولی بااین‎حال، کافر و به‎اجماع امت، مشرک هستند. اگر کسی، گفت: ایمان، تصدیق زبانی است و شناخت قلبی و عمل در تحصیل آن شرط نیست، سخن او نیز مردود است؛ زیرا منافقین زمان پیامبر اکرم(ص)، با زبانشان به یگانگی خداوند و رسالت و... اقرار می‎کردند، ولی ازآن‎رو که اقرار قلبی نداشتند، به‎اجماع امت، نزد خداوند کافرند. اساسا، اقرار به امری که به آن اعتقادی نیست، صرفِ حکایت کردن از یک سخن است، مثل جایی که یک مسلمان از کفر کافران خبر دهد، که در این صورت، گناهی بر وی نوشته نمی‎شود . این هم که بخواهیم بگوییم: ایمان، اقرار زبانی و شناخت قلبی بدون عمل جوارحی است، سخنی است اشتباه؛ چون خدای بلندمرتبه درباره کفار قریش می‎فرماید: اگر از آنان بپرسند که خالقتان کیست؟ می‎گویند: الله. قلب‎های آنان نیز به این سخنشان گواهی می‎دهد و عارف به این امر است. پس دلیل کفر و شرکشان این است که بت‎ها را سجده کردند، بااینکه می‎دانستند آنها مخلوقند. نتیجه اینکه: ایمان، عبارت است از شناخت قلبی الله عز و جلّ و پیامبران و کتاب‎هایش و تحقیق در آنچه خداوند بر پیامبرش فرستاده، سپس تصدیق زبانی تمام این موارد و پس از آن، تطبیق تمام کارها با این اعتقاد و این امر به دست نمی‎آید، مگر با انجام دادن تمام واجبات، دوری از همه محرمات و انجام کارهای نیک و پسندیده در حد امکان.
ابن‎حزم، در جلد دوم، درباره اختلاف مردم در بحث وعید و کسی که در حال اصرار بر گناه بمیرد، می‎نویسد: برخی، بر آنند که: هرکه در اصرار بر گناهان کبائر یا یک گناه کبیره بمیرد، همواره در آتش خواهد ماند. گروهی معتقد به اینند: هرکه در اصرار بر گناهی (اعم از صغیره یا کبیره) بمیرد، جاودانه در آتش می‎ماند. مرجئه، اعتقاد دارند: هرکه در حالت اسلام از دنیا برود، هیچ‎گاه وارد آتش نخواهد شد، حتی اگر در طول عمرش یک کار خوب هم انجام نداده باشد. چهارمین گروه بر آنند که امر گناهان کبیره به دست خود خداوند است؛ یعنی ممکن است مرتکبان کبائر را عذاب کند یا ببخشد و درهرحال اگر بخواهد یکی را ببخشد، از گناه همه چشم‎پوشی می‎کند و اگر یکی را عذاب کند، دامنه عذاب، همه را خواهد گرفت. جمهور اهل حدیث معتقدند: تمام امور این افراد را باید به خود خداوند واگذار کرد، ولی از نظر آنان برخی از اهل کبائر در آتش عذاب می‎شوند و برخی دیگر با شفاعت از آن خارج می‎گردند و درهرحال، در نهایت همه به بهشت خواهند رفت و هیچ مسلمانی خالد در آتش نخواهد بود. ششمین گروه، برای سخنانشان به آیات مختلف قرآن کریم استناد کرده‎اند و با استناد به آیات شریفه ... وَ مَا کانَ اللَّـهُ لِیُضِیعَ إِیمَانَکمْ... (بقره: 143)، وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ (زلزال: 8)، إِن تَجْتَنِبُوا کبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکفِّرْ عَنکمْ سَیِّئَاتِکمْ وَنُدْخِلْکم مُّدْخَلًا کرِیمًا (نساء: 31) و ... إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ... (هود: 114)، گفته‎اند: در آخرت میزانی وجود خواهد داشت و هیچ عمل کوچک یا بزرگی نیست، مگر اینکه در این میزان محاسبه می‎شود. هرکه از گناهان کبیره دوری کند، خداوند دیگر گناهانش را می‎آمرزد و هرکه بر کبائر اصرار داشته باشد، بر اساس آیه وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَ إِن کانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَ کفَى بِنَا حَاسِبِینَ (انبیاء: 47)، در روز قیامت میان حسنات و سیئاتش مقایسه و موازنه می‎شود؛ اگر حسناتش سنگین‎تر بود، طبق آیه فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُولَـئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ (مؤمنون: 102)، بهشتی است و اصلا داخل آتش نمی‎رود و اگر حسنات و سیئاتش مساوی شد، از اهل اعراف است (که در جایی مرتفع میان بهشت و جهنم نگه داشته می‎شوند) و روزی به بهشت خواهند رفت، ولی اگر جانب گناهانش سنگین‎تر شد، تمام علمای اهل سنت قائلند: حتما آتشی هست که گنهکاران این امت در آن داخل خواهند شد و سپس به شفاعت پیامبر(ص) از آن خارج شده و به بهشت خواهند رفت. اجماع علمای اهل سنت بر این است که خدای متعال، هرکه را بخواهد، خواهد بخشید و هرکه را اراده کند، عذاب خواهد کرد؛ زیرا کسانی هستند که خواست خداوند به تعذیبشان تعلق گرفته، مانند مشرکان که در آیه 116 سوره نساء درباره‎شان می‎فرماید: إِنَّ اللَّـهَ لَا یَغْفِرُ أَن یُشْرَک بِهِ وَ یَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِک لِمَن یَشَاءُ....
دو جلد کتاب به‎صورت مجلد در یک جلد ارائه شده است. فهرست مطالب در انتهای اثر (پس از پایان مطالب جلد دوم)، آمده. پاورقی‎های کتاب، علاوه بر ذکر ارجاعات، حاوی مطالب مفیدی در شرح اعلام و توضیح محتوا هستند.

جملاتی از کاربرد کلمه الاصول و الفروع

در سال ۶۱ پس از اخذ دیپلم، برای ادامه تحصیل به قم هجرت کرد. در سال تحصیلی ۶۴ـ ۶۵، بنا بر تقاضای امام جمعه وقت و مدیر مدرسه، برای تدریس به حوزه علمیه مسجد سلیمان عزیمت نمود. وی در آنجا دروس مختلف ـ از جمله منطق، معالم الاصول و شرح لمعه ـ را تدریس کرد. در سال ۶۵ با کسب امتیاز عالی و درجه ممتازی دوره سطح حوزه را به پایان رساند و به طور فعال و جدی، دوره خارج فقه و اصول را آغاز کرد و از درس وحید خراسانی و میرزا جواد آقا تبریزی بهره‌مند شد. به سبب علاقه فراوان به دیدگاههای اصولی شهید صدر، به حوزه اصولی ایشان راه یافت و از محضر شاگردان برجسته آن شهید سعید ـ حائری و شاهرودی ـ بهره برد.
و از سيد محمد رضا صاحب مفاتيح الاصول و مناهل الفقه فرزنداسماعيل صاحب رياض نقل است كه فرمود من همان تهذيب را كه خط علامه بود در حاشيه اوزيارت كردم (300).
مجمع الفوائد و مخزن الفرائد تعدادی از آثار خوانساری از جمله کتاب مبانی الاصول و برخی رساله‌های یاد شده، در این مجموعه و در تهران ۱۳۱۷ق چاپ سنگی شده است.
8 - ملا آقا دربندى ؛ مؤ لف كتب خزائن الاصول و خزائن الاحكام (متوفى 1285 ه -).
542-استاد فقها و مجتهدان در علم اصول ضياء الدين على بن محمد كبير (؟ - 1361 )،صاحب مقالات الاصول و تاءليفات ديگر.
عدة الاصول و مساءلة فى العمل بخبر الواحد و بيان حجة الاخبار از آثار او دراصول مى باشد.
علاّمه حِلّى پسرى داشت به نام محمّد، معروف به ((فخرالمحقّقين )) و فخرالدّين كه بهراستى خلف صالح و نمونه اى شايسته از پدر بود، در دوران نوجوانى به مرحله اجتهادرسيد و كتابهاى بسيارى تاءليف نمود و از مفاخر مراجع تقليد عصر خود گرديد، او ازشاگردان برجسته پدرش بود و بعضى از كتابهاى پدرش را شرح كرد، مانند شرحتهذيب الاصول و شرح مبادى الاصول و ايضاح الفوائد فى شرح مشكلات القواعد و...