افسر راه
جملاتی از کاربرد کلمه افسر راه
در این شرایط، محمدشاه میرزا حسینخان آجودانباشی را راهی پایتختهای فرنگ کرد که از جمله مأموریتهای او مذاکره با انگلیسیها برای صلح بود اما دولت انگلیس سفیر ایران را به عنوان یک نماینده رسمی نپذیرفت و سفر او جنبه غیررسمی داشت. در ژوئن ۱۸۳۹، آجودانباشی براساس نامهای که محمدشاه به او داده بود، با پالمرستون به مکاتبه نشست. از لندن پاسخ آمد: «هر آنچه مکنیل کردهاست موافق رضا و دستورالعمل امنای دولت انگلیس است.» در ملاقات اول، پالمرستون با سفیر به سردی رفتار کرد. او ادعا کرد که «وزرای دولت علّیه ایران مزدوران روسیهاند.» منظورش آقاسی بود. سفیر پاسخ داد حاجی «از سرکار شاهنشاه عالمپناه مواجب و مرسوم و لقب قبول نکردهاند، تا به دولت دیگر چه رسد.» طرف انگلیسی ادامه داد که افسران روسی در سپاه ایران دیده شدند. سفیر پاسخ داد «کدام شخص، به چه اسم و رسم… در کدام فوج؟» پالمرستون نامهای به دولت ایران نوشت و شرایط انگلیس برای صلح را «مطلقالعنان بودن اعضای سفارت انگلیس در ایران»، امضای قرارنامه بازرگانی، دست برداشتن از تسخیر هرات توسط ایران و پس گرفتن شکایت از مکنیل برشمرد. میرزا حسینخان نیز شرایط ایران را اینگونه شرح داد: تخلیه خارک، پرداخت ۲۰۰ هزار تومان که تعهد کرده بودند، برکناری مکنیل و دست برداشتن انگلیس از حمایت از شاهزادگان فراری و نامهنگاری با روحانیون. دولت ایران میدانست که شرایط قبول نخواهد شد.
احتمالاً هدف رقابت با فراوردههای انگلیسی در بازار ایران بود. سپس بحث به احیای سپاه ایران با کمک افسران فرانسوی رسید که قرار شد چند افسر بازنشسته را راهی ایران کنند که از سوی دولت فرانسه نباشد.
اداره هواپیمایی کشوری در آغاز از متخصصان خارجی و افسران نیروی هوائی ارتش استفاده میکرد. در سال ۱۳۲۸، قانون تشکیل اداره هواپیمایی کشوری به تصویب مجلس شورای ملی رسید و این اداره رسماً زیر مجموعه وزارت راه شد. در سال ۱۳۳۱ آموزشگاههای مخابرات و دیدبانی هواشناسی (با سی دانشجو)، رادیو تکنسین (با سی دانشجو)، رادیو مکانیسین (با بیست دانشجو) و آموزشگاه عالی پیشبینی هواشناسی (با نه دانشجو) تأسیس شد و آموزشگاه ناوبری و خلبانی (با نه دانشجو) در حال تأسیس بود.
در ملک فقر افسر فخرش به سر نهند هر تن که خاک شد ز دل و جان به راه عشق
نک صفایی بنده ی درگاه توست افسر فخرش ز خاک راه توست
این چه صورت بود کز هر گوشه زرین افسری زد به خاک ره سر و افسر ز خاک راه کرد
ران دسنتیس، فرماندار فلوریدا، برنامههایی را برای اعزام ۲۵۰ سرباز اضافی برای مقابله با بحران احتمالی در فلوریدا، از جمله گارد ملی فلوریدا، اعلام کرد. در همان روز، یک تیم جدید تیم امنیت ضدتروریستی ناوگان ایالات متحده برای حفاظت از سفارت آمریکا به راه افتاد. همچنین یک شخصیت یوتیوب به نام YourFellowArab (ادیسون پیر معلوف) که تخصص در بازدید از مکانهای خطرناک داشت، گفته میشود ربوده شد در حالی که در راه مصاحبه با جیمی شریزیه بود. اعضای باند ۴۰۰ ماووزو برای آزادی او درخواست ۶۰۰٬۰۰۰ دلار باج کردند. وزارت امور خارجه آمریکا تأیید کرد که یک شهروند آمریکایی ربوده شده است. در ۱۶ مه ۲۰۲۴، یک حزب مخالف در کنیا دادخواستی در دادگاه نایروبی برای لغو اعزام افسران پلیس کنیایی به هائیتی ارائه کرد.
در ۲۰ ژوئن ۲۰۰۴، هند و پاکستان توافق کردند که ممنوعیت آزمایش هسته ای را تمدید کنند و با هدف جلوگیری از سوء تفاهمهایی که ممکن است منجر به جنگ هسته ای شود، هاتلاین اسلامآباد-دهلی نو را بین وزرای خارجه خود ایجاد کنند. این خط تلفن با کمک افسران ارتش ایالات متحده راه اندازی شد.[نیازمند منبع]
چون روسها عمیقاً طرفدار پادشاهی محمد میرزا بودند، کنت سیمونیچ وزیر مختار روس راهی تبریز شد تا درگذشت فتحعلیشاه را تسلیت و پادشاهی محمد میرزا را تبریک بگوید. وزیر مختار انگلیس جان کمپبل نیز راهی تبریز شد و چند تن از افسران انگلیسی حاضر در ایران را هم با خود برد و همچنین ۳۰٬۰۰۰ پوند (۱۰۰٬۰۰۰ تومان) به شاه جدید تحویل داد. فردای اعلام پادشاهی محمدشاه در تبریز، قائم مقام سپاهی به فرماندهی کلنل هنری لیندسی را به سمت تهران روانه کرد که در آنجا علی میرزا ظلالسلطان پسر فتحعلیشاه و برادر تنی عباسمیرزا خود را پادشاه اعلام کرده بود.
پيرزنى كه توسط فرزندانش در يكى از خيابان هاى تهران رها و سرگردان شده بود،گريان و نالان چنين گفت : بچه ها بى وفا وسنگدل شده اند. اين روزها كه آفتاب عمر لب بام و پايم كنار گور است ، از خانهبيرونم كرده اند، مى گويند: تو ديگر پير وعاطل شده اى ، ما كه له له تو نيستم ! من حالا چه كار كنم توى اين شهر بزرگ نه جايىدارم ، نه كسى را مى شناسم ، حتى سگ هاى ولگرد كوچه و خيابان هم يك پيرزن هفتادساله را به لانه خود راه نمى دهند... در حالى كه اشك از چشمان پير سالخورده همچنانسرازير بود ماجرايش را براى افسر نگهبان چنين تعريف كرد:
«عجله داشتم که هر چه زودتر به تفلیس برسم… منتظر شاهزاده ایران بودند. در نزدیکی ده کازبیک (قاضی بیگ) با چند دستگاه کالسکه برخوردیم و راه چون تنگ بود، بند آمد. در آن میان که وسائط نقلیه از کنار هم رد میشدند، افسر نگهبان به ما گفت که وی شاعر دربار ایران را بدرقه میکند و به خواهش من مرا به فاضل خان معرفی کرد. به کمک مترجم خواستم به تعارفات پرآب و تاب شرقی بپردازم. اما چقدر شرمنده شدم وقتی که فاضل خان شیرینکاری نابجای مرا با فروتنی ساده و مودبانهای پاسخ داد و اظهار امیدواری کرد که باز در پترسبورگ مرا ببیند و تاسف خورد که آشنایی ما طولانی نبود. ناچار شدم این لحن شوخی پر افاده خود را عوض کرده، با عبارات معموله اروپایی با او سخن گویم. این پیش آمد باید برای ما روسها درس عبرتی باشد که شوخی و مسخرگی را کنار بگذاریم و من خود از این پس دربارهٔ کسی از روی کلاه پوستی و سر انگشتان خضاب کرده اش قضاوت نخواهم کرد.»
از جمله ماجراجوییهای بینالمللی صالح که دشواری بزرگی برای یمن به وجود آورد در جریان اشغال کویت توسط عراق (جنگ خلیج فارس) بود. در این جنگ، صالح جزء رهبران عربی بود که از صدام حسین دفاع کرد زیرا عراق، کمکهای زیادی برای تربیت افسران ارتش یمن در عراق و راهاندازی پروژههای آبادانی در یمن کرده بود. همچنین صالح با نزدیکی به عراق تلاش داشت نیروی موازنهای در برابر عربستان ایجاد کند. زیرا عربستان از گذشتههای دور با یمن اختلافات ارضی داشت و از سوی دیگر نظام جمهوری یمن را تهدیدی برای کشورهای عربی خلیج فارس میدانست. با این کار صدها هزار نیروی کار یمنی از این کشورها را اخراج شده و بحرانی اقتصادی و دیپلماتیک گریبانگیر یمن شد.
یکی از خدمات برجسته افشارطوس، خنثی کردن توطئه قتل دکتر مصدق در نهم اسفند ۱۳۳۱ بود. در این روز قرار بود شاه مخفیانه به مسافرت خارج از کشور برود. مصدق راهی کاخ میشود تا مدارک لازم را به شاه تحویل دهد اما هنگام خروج متوجه شد که عدهای به همراه جمعی از افسران بازنشسته جلو کاخ جمع شده و احتمالاً قصد قتل او را دارند.