افسار پاره کردن
معنی کلمه افسار پاره کردن در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه افسار پاره کردن
و گیاه تر چون فراهم میآرند ازان رسنها میتابند که پیل آن را نمی تواند گسست و از پاره کردن آن عاجز میآید. در جمله خرد و بزرگ آن را که رسانند تاویل باید طلبید و گرد رخصت و دفع گشت.
قرقلر از دو کلمهٔ قرق و لر ترکیب یافتهاست. قرق به معنای پاره شده یا بریده است و لر نشانه جمع در زبان ترکمنی (و ترکی) است. مفهوم قرق به چگونگی ارائه دستگاه مربوط است؛ زیرا در اجرای این دستگاه نوازنده پس از پرده پنجم به پرده چهارم و سپس به پرده اول تامدئرا(دوتار) عبور میکند. حذف پردههای دوم و سوم به مفهوم پاره کردن یا بریدن توالی اصوات یا مُد دستگاه قرقلر است. این شیوه اجرای دستگاه قرقلر بیش از سی سال است که شکل گرفتهاست. عقیده بر این است که این شیوه اجرا – که به علت دشواری نواختن دستگاه قرقلر شکل گرفته – به نحوه نواختن تامدئرا خدشه وارد کردهاست و در اصل، ضعف نوازندگی محسوب شده، سهولت اجرا را ایجاب میکند. قرق در زبان ترکمنی (قرخ در زبان ترکی) به معنی چهل نیز هست. دستگاه قرقلر بعد از دستگاه نوایی تکامل یافته و مشتمل بر ترکیب چهل مقام نوایی است. معمولاً مقامهایی که در این دستگاه نواخته میشوند، لحنی محزون دارند.
با پیوستن اعضای جدید، آلبوم مرده بودن بهتر است در سال ۱۹۹۰ عرضه شد؛ اما در میانهٔ تور آمریکای جنوبی هافمن تصمیم گرفت که در برزیل بماند و به همین دلیل مجبور به ترک گروه شد. جای خالی او به وسیلهٔ اندی برینگز پر شد که حضورش آلبوم پاره کردن رگ که بهطور قابل ملاحظه ای تحت تاثیر دث متال بود را به ارمغان آورد. این آلبوم شاهد آخرین حضور درامر واچ هانتر در گروه بود چرا که از گروه اخراج شد. به جای او اتومیک استیف که عضو پیشین گروههای هولی مؤسس و لایوینگ دث بود پشت کیت درام قرار گرفت.
ویژگیهای کالبدشناسی چابکشکاری مشابه با دیگر گونههای درومیسورسانان همچون دینونیکوس بود و از جمله مهمترین این ویژگیها، داشتن پنجههای داسیشکل در پاها به منظور پاره کردن بدن طعمه و وجود دمی بلند و ترکهای به منظور حفظ تعادل بود.
اما جامه پاره کردن معنی ندارد بلکه کراهیت است.
پس از پایان بازجویی در ماه اکتبر، زندانیان چیز بیشتری از مذاکرات مربوط به پرونده خود نمیدانستند. در سرمای صبح ۲۲ دسامبر، زندانیان با لباس بسیار کم به محل اعدام برده شدند. پس از پاره کردن سرپوش آنها، حکمشان خوانده شد: «مرگ با جوخه آتش». داستایفسکی صحنههایی از واکنش مذهبی در اعدام را بعدا در ابله به کار برد. سه نفر به چوبه اعدام بسته شدند، داستایفسکی در میان سه نفر بعدی قرار داشت. یکی از اعدامیان درجا دیوانه شد. دستور بخشش تزار و حکمهای واقعی از راه رسید. زندانیان به سیبری تبعید شدند.
نامه خواندن می دهد هر چند یاد از التفات پاره کردن نامه ما را جواب دیگرست
برخی مواقع فرشهای پایین آمده از دار به علت شل و سفت بودن چلهها در دو طرف دار یا عدم کوبیدن منظم گرهها کج از کار در میآیند یا کنارههای آن جمع شده، میگردند. البته بیتوجهی بافنده درتغییر نمره نخهای مورد مصرف، پاره کردن مکرر تارهای چله و وجود دارهای ناسالم و کج از دیگر دلایل کجی فرش هامی باشد. برای رفع این مشکل میتوان از روش متعادل ساختن کشش چلهها بر روی دار بهره جست.
دست من باد از گریبان پاره کردن بینصیب گر شود کوته به صد شمشیر از دامان تو
دهان انسان در اعمال زیادی نظیر حرف زدن خندیدن. چشیدن. گاز گرفتن. جویدن، اعمال جنسی و بلعیدن غذا شرکت دارد. اولین قدم در راه گوارش غذا. خرد کرد و جویدن مواد غذایی است که توسط دندانها صورت میگیرد. هرکدام از دندانها با شکل خاص خود به عمل جویدن کمک میکنند. دندانهای پیشین برای بریدن. دندانهای نیش برای پاره کردن و دندانهای آسیا (دندانهای آسیاب کوچک و دندانهای آسیای بزرگ) برای خرد کردن لقمه شکل گرفتهاست.
این داستان در زمانی رخ میدهد که او واقعیت را برای میلیاردها سال نگه داشته بود. پس ازمرگ آخرین خدا، وی تمام واقعیت راکه میلیاردها سال بدون استراحت نگه داشته بود رها و آخرین انسانها را به جهان جدید راهنمایی و همراهی میکرد. در این داستان او تقریباً قادرمطلق و همچنین دانای مطلق است. او قادر به پاره کردن ابعادی است که قدرتهای ۵ بُعدی شخصیتی مثل مسترمکسیزپیتلک هم نتواند به آن دسترسی پیدا کنند (یعنی فراتراز بُعد ۵). او توانستهاست ازفضای هرج و مرج ابعادی و انتروپی جان سالم به درببرد که برای موجودات ۵بُعدی مانند مسترمکسیزپتلک و … نیز خطرناک ومرگبار است.
ما کجا دست گریبان پاره کردن از کجا تا نباشد فرصتی آه از جگر نتوان کشید
قاصدان را یک قلم نومید کردن خوب نیست نامه ما پاره کردن داشت گر خواندن نداشت
در مسافتهای کوتاه، حتی بیرون از آب بسیار چابک میباشد. تمساح آروارههای نیرومند و دندانهای تیز برای گرفتن و پاره کردن گوشت دارد.
تو را باید ای گل به صد پاره کردن کنون گر گشایی لب شادمانی