افرین گر

معنی کلمه افرین گر در لغت نامه دهخدا

( آفرین گر ) آفرین گر. [ف َ گ َ ] ( ص مرکب ) آفرین خوان. آفرین گوی :
نهاد آن روی خون آلود بر خاک
اَبَر شاه آفرینگر، با دل پاک.( ویس و رامین ).جوان و پیر سزد آفرین گر تو که تو
بسال و بخت جوانی بعقل و دانش پیر.معزی.

معنی کلمه افرین گر در فرهنگ عمید

( آفرین گر ) آفرین گو، آفرین خوان، ستایش کننده.

معنی کلمه افرین گر در فرهنگ فارسی

( آفرین گر ) آفرین گوی

جملاتی از کاربرد کلمه افرین گر

به آن بالای محشر آفرین گر از پی نعشم برون آیی قیامت می شود روزی که من میرم